گلدانهای من

گلدانها در محل کار جدید



گلدانها در محل کار قدیم
کاکتوس وسطی الان بزرگ شده مونده خونه

گاهی شرایط آدم را می سازد

شرکت جدیدمان از نظر صوتی بسیار قوی می باشد یعنی اینکه همکاران به سادگی صدای هم را از اتاقهای مجاور می شوند حتا اگر به صورت عادی صحبت نمایند. حتا در مواردی مشاهده شده حضور در سرویس بهداشتی برابری می کند با حضور در اتاق مدیر تولید از بس که لامصب صدا آنقدر واضح و مبرهن است. امیدوارم عکسش در کار نبوده باشد. ماجرا ازین قرار است که پیمانکار محترم شرکت یادش رفته عایق صوتی دیوار را نصب کند و بزرگان شرکت یکی در سر خود می زنند و یکی بر سر پیمانکار اما قالتاق اصلی شرکت هنوز که هنوز است برای سود بیشتر به پیمانکار ایمان دارد.

از آنجایی همکاران محترم و محترمه حس کنجکاوی فراوانی در وجودشان شعله ور ست و خبر ها را به سرعت برق و باد مخابره می کنند، این هوشمند سازی دیوار صوتی موقعیت مناسبی است تا به طور مستقیم خبر ها در اختیار شان قرار گرفته و به صورت سیستم "از تولید به مصرف" عمل نمایند البته دور از جان بعضی هاشان.

اما سوی دیگر ماجرا، وجود همکارانی ست که زمان عصبانیت زمین و زمان را مورد عنایت شان قرار می دهند و تا کلیه ی سموم مربوطه از بدنشان تخلیه نشده سکوت پیشه نمی کنند. ازین رو باز هم این هوشمند سازی به کمک عده ای از ما آمده تا در زمان عصبانیت، غم و شادی، هیجانات کاذب و ...... به صورت کاملن سیستماتیک عمل نموده و تُن صدا را به کمترین میزان ممکن برسانیم. لازم به ذکر است زمانهای مورد نیاز که قرار است حرفی به گوش کسی برسد آن تُن صدا بالا رفته و بدون هیچ مانعی به سمت مشترک مورد نظر روانه می شود. اصلن این شرکت شده جزیی از تفریحات ما از بس که حرفه ای ساخته شده. اتفاقن به مدیر مان پیشنهاد دادم که جایزه ی نوبل معماری 2014 به طراح نقشه تعلق گیرد و مدیر یک نگاهی به بنده انداخت و گفت: اصلن خودشو ندیدی چی داغونه ....

به نظرم این شرایط صوتی باعث شده کمی انعطاف پذیر تر شویم و صدا هایی را که باعث آزار دیگران می شود را کمی خودمان مزه مزه کنیم تا دستمان بیاید در زمان عصبانیت چه دماری از روزگارخود و دیگران در می آوریم و چه ضربه هایی به خودمان می زنیم. اصلن گاهی شرایط باعث می شود ما آدمها رویه ی زندگی مان را به سمتی جدید تر هدایت کنیم و یک تجدید نظری در خلقیاتمان داشته باشیم.

*چهار سال پیش بود. سر فصل حرفهایم را مرتب کردم ..../ ادامه