دیروز برادر زاده م مسابقه فوتبال داشت. منم بهمراه مامان و باباش رفتم زمین چمن. البته زمین خاصی نبود که پز بدم به این و اون (البته پزشو دادم) اما خیلی دوست داشتم به خودم بقبولونم شکستن بعضی از قانون ها اصلن بد نیست. رفتم، کلی عکس هم گرفتم. مسوولان باشگاه پیغام دادن به برادرزاده م که به عمه ت بگو عکسامونو برامون بفرسته. میدونید جامعه وقتی یک آدم رو قبول می کنه که اون آدم خودش خودش رو باور کنه و به خودش ایمان داشته باشه.
از امروز شروع کنیم به باور هامون پر و بال دادن نه منحصرش کنیم تو کلام و گفتار. وقتی که عمل کنیم حتا اگه شکست بخوریم هم ارزشمنده چون یه قدم برداشتیم.