حرفهای خوب خوبند.مهم نیست کی میگه اما درستی ش مهمه.
منبع اصلی هم اینجاست...
• نخست اینکه: کتاب بخوانید؛
اتفاق خاصی میافتد وقتی حواسپرتیهای پوچ فرهنگ مدرن را کنار میگذارید و در یک رمان غرق میشوید. درهای ایدههای تازه، تجربیات جدید و چشماندازی نو بر روی شما گشوده میشود. تجربهای ارزشمند در صبوری و تمرکز حواس بدست میآورید. نتایج تحقیقاتی تازه در مرکز مطالعات اجتماعی نیویورک نشان میدهد که مطالعه همدلی (Empathy) را افزایش میدهد. و البته مطالعه دشمن نادانی است. پس بیشتر بخوانید. کتابهای سخت بخوانید، کتابهای بحث برانگیز بخوانید. کتابی بخوانید که اشک شما را در بیاورد. کتابی سرگرمکننده بخوانید. هرچه میخواهید بخوانید، فقط بخوانید.
سال ۲۰۰۴ وقتی بود که ما به طور کامل تسلیم شدیم و حماقت را به عنوان یک ارزش پذیرفتیم. طرد شدن «راس» نشانی بر زمانهای است که بیشتر آمریکاییها در مواجهه با صدای منطق، حتی پیش از آنکه جملهی گوینده به پایان برسد رو بر میگرداندند
• دوم اینکه یک چیزی یاد بگیرید؛
مغز شما ظرفیت بسیاری دارد، آن را تغذیه کنید. چیز جدیدی یاد بگیرید. بزرگترین تهدید در مسیر پیشرفت این است که گمان کنید چیزی پیچیدهتر از آن است که بتوان درستش کرد. فقر دائمیاست. نژاد پرستی همیشه وجود داشته. مناقشهی اسراییل و فلسطین سختتر از آن است که فهمیده شود. سیستم آموزش عمومیداغان است. خودتان را آموزش دهید، تا بتوانید جزئی از گفتمان باشید. یک چیز علمییاد بگیرید، چیزی از ریاضی. در فلسفه کنکاش کنید، دیرینشناسی را مطالعه کنید. سعی کنید زبان تازهای بیاموزید. لازم نیست بر تمام آنها مسلط شوید، همینکه چیزی از آن در ذهن خود فرو کنید کافی است. به یک «پادکست» آموزشی گوش بسپارید. اغلب اساتید دانشگاههایی مثل «هاروارد»، «ییل»، «کلمبیا»، «استنفورد» و… دروس خود را به صورت مجانی در اینترنت قرار دادهاند. ببینید چه چیزی را میتوانید یاد بگیرید. یکی از بزرگترین چالشهای من به عنوان یک معلم این بود که دانشآموزی را که کسی به او گفته بود احمق، قانع کنم که باهوش است.
• سوم اینکه اینقدر مزخرف نخرید؛
این شاید از نظر منطقی ربطی به موارد دیگر نداشته باشد، اما من دریافتهام که فرهنگ مصرفگرایی و فرهنگ احمقگرایی قرابت نزدیکی به هم دارند. زندگی خود را ساده کنید. سبک مغزی چشم انداز فرهنگی ما را نابود کرده است. وقتی پشت چیزی که میخریم و به منزل میبریم فکر و اندیشه باشد، کمتر احتمال دارد که از انگیزه تهی شویم.
• و نهایتا اینکه مواظب Nerdها(خوره ها) باشید؛
یک برنامه نویس کامپیوتر در «سیاتل» از هر شخص دیگری در آمریکا بیشتر
در کاهش فقر، گرسنگی و بیماری از طریق بنیاد «بیل» و «ملیندا گیتس» موثر
است. «خورهها» شغل درست میکنند. خورهها پلها و جادهها را مهندسی
میکنند. خورهها معلم و کتابدار میشوند. ما به این آدمهای باهوش نیاز
داریم، چون آنها هستند که دنیا را جای بهتری میکنند. ما نمیتوانیم از
آنها محافظت کنیم اگر قبل از هر حرفی که از دهانشان خارج میشود، جامعه از
آنها روی برگرداند. راس به دوستان بهتری نیاز دارد.