ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

کاشان زیبا

ببین همیشه خراشی است روی صورت احساس.

همیشه چیزی، انگار هوشیاری خواب،

به نرمی قدم مرگ می رسد از پشت

و روی شانه ی ما دست می گذارد

و ما حرارت انگشت های روشن او را

بسان سم گوارایی

کنار حادثه سرمی کشیم.


من بالاخره رفتم مشهد اردهال سر خاک سهراب سپهری با اینکه شب رسیدیم اونجا (چون از نیاسر دیر حرکت کردیم) اما چون سهراب توی یه امامزاده دفن شده بود نورپردازی خوبی داشت که میشد عکس گرفت. یه سنگ قبر سفید ساده که یه دنیا احساس زیرش به خاک سپرده شده بود. خوندن شعر های سهراب سپهری همیشه حال منو خوب می کنه حتا موقعی که از مراسم تدفین خواهر اومدیم با حال نزار همه دنبال کار های باقی مراسم بودن، من هشت کتاب رو برداشتم تا برای اعلامیه ی ترحیم خواهرم ازش کمک بگیرم. کتاب رو که باز کردم شعر بالا از منظومه ی مسافر اومد. بغضی شدم سر خاک سهراب ازینکه چه ساده و بی تکلف وسط یه امامزاده آروم گرفته و قبرش زیر پا لگد میخوره بی اونکه خیلیها بدونن اصلن سهراب سپهری کیه. واستاده بودم با دوستم  بالای قبر که یهو یه پسر بچه ی تقریبا 9- 10 ساله لگدش رو پرتاپ کرد به قبر سهراب. بهش گفتم چرا این کارو کردی؟ باباش اومد گفت خانوم چیکار کرد؟ گفتم قبر سهراب رو لگد کرد گفت قبره سهراب سپریه دیگه افتاده که لگد بخوره. یعنی اون آدم رو دوست داشتم پاره کنم اون لحظه و بعد واستاد از پسرش کنار قبر سهراب عکس گرفت. 

در کل سفر دو روزه ی خیلی خوبی بود. کلی دوست خوب پیدا کردم و کلی خوش گذشت از مکان هایی که بازدید کردیم. یه بستنی خوشمزه هم خوردیم که رنگی رنگی بود و دل منو برد. خانه طباطبایی ها، باغ و حمام فین، نیاسر،مشهد اردهال و ابیانه دوست داشتنی جاهایی بود که رفتیم و خلاصه آروزی رفتن من به کاشان و خصوصن دیدن قبر سهراب سپهری بعد از سالها عملی شد.