ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

سبد حصیری

رفتم برای قلمهای آواره ی روی میزم قلمدان بخرم. وارد یه مغازه شدم که فقط کارش فروش سفال بود. در حال انتخاب کردن قلمدان بودم که صاحب مغازه وارد شد و من رو به طرف نمایشگاهش راهنمایی کرد. یه سالن بزرگ که پر بود از انواع سفال و صنایع دستی. وقتی این منظره رو دیدم بنا به عادت همیشگی جیغ جیغ کردم و کلی ابراز خوشحالی نمودم که اینجا رو پیدا کردم. مشغول دید زدن وسایلا بودم که چشمم خورد به یک جا نانی حصیری. در همین حین آقای صاحب مغازه اومد و گفت: به کار های هنری علاقه داری؟ میخام ازت یه سوال بپرسم اگه درست تونستی جواب بدی یه جایزه پیش من داری. یک تابلو بهم نشون داد که اطرافش با موی بز درست شده بود. بهم گفت یک قسمت از تابلو رو زوم کن و بعد یک قدم جلو بیا و انگشت شصتت رو از گوشه ی قسمت زوم شده به آرامی و با قدرت لمس کن و به طرف بیرون بکش.

گفت هدف ازین کار اینه تا ببینی چقدر هنرمندانه یک تکه از تابلو فقط با یک تار موی بز درست شده. بعد هر چه اصرار کرد کار گرون تری رو بردارم من زوم کرده بودم رو همون جای نانی حصیری. سبد حصیری رو گذاشتم توی جعبه ی وسایلام تا تو خونه ی خودم ازش استفاده کنم.

من آدم خوشبخت و خوشحالی هستم که همیشه آدمهای خوب و مهربان و متواضع جلوی راهم قرار می گیرند نه برای اینکه هدیه ای بمن می بخشند برای اینکه باور داشته باشم هنوز هستند آدمهایی که با وجود آنها باید به این زندگی در این مملکت دلگرم بود.

آی انبه انبه انبه


رییس جمهور ونزوئلا رفته بود بازدید عمومی که خانومی یک انبه طرفش پرتاب می کنه. آقای رییس جمهور وقتی انبه رو بر می داره می بینه روش نوشته: بمن زنگ بزن.

از قضا آقای رییس جمهور شماره رو میده تا پیگیری کنن ببینن این خانوم چی میگه. خانومه هم میگه من مشکل مسکن دارم. آقای رییس جمهور در یک برنامه زنده ی تلویزیونی قول مساعد میده که حتمن خاسته اش رو پیگیری کنه و به خانوم پیغام میده: انبه هم رسیده بود حتمن در اولین فرصت می خورمش ...

با حساب سر انگشتی که کردم به خودم گفتم حتمن انبه های ونزوئلا قد سیب ایران بوده که توش تونسته جمله بنویسه بهمراه شماره تماس.

بعدشم اگه یه روزی من اگه بخام این کارو بکنم باید چی پرتاب کنم که شماره تماسه له نشه.

بعد یادم اومد 2 هفته پیش بایستی این کارو می کردم ..