ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

صدایم بزن

هم عاقبتِ مردم کاشانه بدوشم
من گام و گذر را به رسیدن نفروشم
من صورت ماتی که به آیینه نیاید
شعری که نه دیوانه نه فرزانه درآید
صدایم بزن که شاید زمستان من سرآید
مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید
صدایم بزن که بی تو فروخفته در سکوتم
به بال و پری ، نجاتم بده که من روبرو با سقوطم
سرتاسر این بحر پراکنده سراب است
حال قمر و شمس و زمین بی تو خراب است
حتی اگر اندوه تو در سینه بریزم
رسوا تر از آنم که به آیینه گریزم
من آیینه گریزم
صدایم بزن که شاید زمستان من سرآید
مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید
صدایم بزن که بی تو فروخفته در سکوتم
به بال و پری نجاتم بده که من روبرو با سقوطم


صدایم بزن

شعر: احسان حائری

خواننده: آرمان گرشاسبی


من چند روزه درگیر این آهنگم

زمستون سلام

جدی جدی سه تا فصل تموم شد و وارد فصل چهارم سال شدیم.  خیلی زود گذشت مثل برق و باد. من واقعن نه طاقت سرما رو دارم نه گرمای سوزان تابستان رو. حالا ازینا گذشته این عمرمون داره هی زود زود میگذره. مثلن من به پارسال همین موقعی که فکر می کنم می بینم چی اتفاقات تلخ و بد و زشت و حال بهم زنی رو پشت سر گذاشتم.امسال اما کمی آرومترم، منطقی ترم، رها ترم و ...

یه سری مسایل رو با خودم حل کردم و فهمیدم که هر قدر هم تلاش کنم فقط وقت و انرژی م رو هدر میدم و شرایط رو همونطور پذیرفتم، سازگاری باهاش پیدا نکردم نه پذیرفتمشون. پذیرفتم یه سری اخلاقها تغییر نمی کنه و من وقتی به گذشته ی اون آدم نگاه می کنم ناخوداگاه دلم به حالش میسوزه که وقتی زخمی شده ناچارن میخاد زخمی کنه اما اجازه هم نمی دم اون آدم اذیتم کنه بلکه یه جوری بهش می فهمونم اذیت کردن من به نفعت نیست حالا از بنده گفتن بود :)))

دومین روز زمستان اینجا تو رشت هوا اینقدر خوبه و آفتابی البته سرده که آدم دوست فقط بره پیاده روی خصوصن من که از دیشب انرژی دارم چون رفتم کنسرت چارتار که از بس خوب بود. جدای از سالن افتضاح و صداگذاری و نورپردازی داغان این آرمان گرشاسبی با بندش یکساعت و چهل و پنج دقیقه بی آنتراکت یک نفس خوندن و زدند. چه صدایی داره این پسر.خداییش حسودیم شد.