ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

اون اوایل فقط تعجب می کردم :)

*اون اوایل که تازه مشغول به کار شده بودم، یکروز سرپرست تدارکات که صدای دوبلور آلن دلون رو داره، تماس میگیره و میگه: خانوم شما چرا سِمتِ منو درست ننوشتی؟ برای من پست و سمت مهم نیستا اما شما و همکاران تون ازین به بعد درست سمت منو بنویسین.

من که تو حالت آمیخته با تعجب و خنده بودم، بهش گفتم: ببخشید آقای "خ" من که نمی دونم عنوان هر کسی چی هست؟

گفت: خانوم زنگ بزن امور اداری بهت عناوین رو بده دیگه.

من: میشه شما زنگ بزنی برام بگیری؟

آقای "خ": خانوم کار من نیست که و بعد تلفن رو قطع کرد.

هر وقت این آقا رو می بینم، هم یاد آلن دلون می افتم و هم اینکه اصلن پست و مقام و سمت براش مهم نیست


*یک مدیر امور داری داریم که خدا نکنه روزی بخاد به یکی گیر بده. از روزی که من اومدم سرکار، قرار بود ایشون بازنشسته بشن اما تا به امروز نه تنها بازنشسته نشدن بلکه یه شاسی بلند هم خریدن. لعنت به حسود

یک روز زنگ زد این آقای مدیر که خانوم باران چرا اینهمه چسب میزنی به پاکت؟ کمتر چسب استفاده کن. (این فقط یکی از موارد گیر دادنشه)

من متعجب از این حرفش در حال تفکر بودم که این آقای خدمات اداری- که چوب این آقای مدیر اداری خیلی زیاد به تنش خورده- اومد و گفت: خانوم اون موقع ها که شما نبودین یه مدلی با مدیر تولید حرف زده که اشکشو در آورده. شما خودتو ناراحت نکن.


* این فقط دو مورد از همکارانی بودند که باهاشون کار می کنم. اینقده باثبات و با پشتکار و مردمی هستن که نگووووووووو



پ.ن.1 : به به بسلامتی مه . آفرید امیر.خسروی هم اع.دام شد فقط یک سوال؟ تکلیف این 3.0.0.0 میلیارد چی شد؟؟؟؟؟؟؟

پ.ن.2: خیلی مردی ژیل ژاکوب. مرد تر از همه ی اونهایی که فقط ادعای مردانگی دارند.




خدایا توبه !!!!!!

* داریم موزیک ویدئوی "برگرد" خاهر شهره صولتی رو گوش میدیم. خاهرم بر گشته میگه: این چقده خوشگل میکنه آخه. اصلن بهش نمی خوره بالای 50 سال داشته باشه. من میدونم سنم بره بالا مثله شهره خوشگل میشم. خاهرم استدلالت تو حلقم


** من و برادر زاده ی 10 ساله م پشت نشستیم و با آهنگ می خونیم و دست می زنیم و می رقصیم، دو تا خاهرام هم جلو دارن با هم حرف میزنن. یهو راننده ی یه ماشین با سه تا سرنشین که هیکل حسین رضا زاده رو دارن، داد میزنه میگه: خانوم شما راننده ی مهد کودکی و همش حرفشو تکرار میکنه. خاهر ما هم بر میگرده میگه: عاقا لطفن مودب باشید و شیشه شو میکشه بالا. پشت چراغ قرمز که واستادیم گویا راننده با کمک دوستانش که رفتن قلم و کاغذ تهیه کردن شماره ی موبایلشو مینویسه تو کاغذ و دوباره دنبال مون راه می افتن که شماره رو به خاهرم برسونن که ناکام موندن. ما موندیم ملت برای یکم خوشی چی کارا که نمی کنن. اصلن این مدل آدما که اینطوری خوشن، دوست دارن یکی به خاهرشون مدل خودشون ابراز خوشی کنه؟؟؟؟؟؟


*** داریم وسایلامونو جمع می کنیم که برگردیم خونه که یکدفعه ای صدای مامور ساحل کاسپین رو می شنویم که با بلندگوش میگه:

آقا منقل رو کجا می بری؟

میخام ببرم بلال بزنم.

مامور میگه: آقا منتقل مال منطقه ست.

مسافر میگه: می برم بعد میارم میزارم سر جاش.

لازم به ذکره بگم تو منطقه ی کاسپین پلاژ هایی درست شده که در کنارشون برای جلوگیری از آتش زدن، منقلهایی که در محوطه ای سنگی برای دم کردن چای و کباب و ... کار گذاشته شده.

اون بشر رفته بود منقل رو از جاش در آورده بود


**** بهت تسلیت می گم رفیق. امیدوارم خداوند بزرگ به خانواده تون صبر بده و روح خاله ی عزیزت قرین آرامش باشه.