نیره دوست صدا قشنگم مدیر شده.
عجیب هم برازندشه مدیریت.
اگه فکر میکنین به همین راحتی سمت گرفته سخت در اشتباهید. نیره خیلی تو کارش سختی کشید و بشدت کوشاست.
اینقدر براش خوشحالم که انگاری خودم مدیر شدم
مبارکش باشه زیاد
با دوستم رفتیم ماسوله یکم تمدد اعصاب کنیم کلی خندیدیم اونجا.
تو کل ماسوله تک و توک کسی بدون روسری بود. بیشتر هم مسافر از شهر های دیگه بودن. منو دوستم شراره های آتش رو ریخته بودیم بیرون و برای خودمون تو شهرک دور می زدیم که دیدیم یه خانواده دارن پچ پچ می کنن اینا توریستن جالب اینکه به انگلیسی هم می گفتن
ما دور هامون رو زدیم و ناهار رو خوردیم رفتیم که چایی بخوریم، یه خانوم و آقا از کنار مون داشتن رد میشدن که آقاهه برگشت گفت اینا فکر کنم آلمانی هستن. حالا منو دوستم غش غش میخندیم که این بنده ی چرا فکرکرده من با موی رنگ کرده ی قرمز و اون با موی مشکی، آلمانی هستیم
به دوستم میگم یعنی توی این 11 ماه اینا هیچی از اتفاقات مملکت نشنیدن؟ ندیدن خانومها بدون روسری میان بیرون؟ یعنی اینا فقط کانالهای تلویزیون رو نگاه می کنن؟