ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

جوووووووونم آقا پلیسه

دیروز ساعت 5، بعد از رصد این کانالای دایره زنگی تصمیم گرفتم اخبار این شبکه ملحد و اجنبی بی*B* سی رو ببینم. مجری خبر مربوط به بمب گذاری بوستون و اینکه یکی از بمبگذاران کشته شده رو چنان با آب و تاب گذارش میکرد که من و خاهرم از پای تلویزیون جُم نمی خوریم. پلیس اعلام کرده بود که کسی از خونش به هیچ وجه بیرون نیاد. همونجا بود که نظریه پردازیهامون هم شروع شد:

من: فکر کن الان بگن تو منطقه ما هم یه بمگذار اومده کسی بیرون نیاد. وای فردا سر کار تعطیله
خاهرم: چشماشو درشت کرد و گفت عالیه
من: وای ببین چقدر قوین پلیساشون سریع شناسایی کردن
خاهرم: دوباره حرفای مجری رو برام تعریف کرد
.
.
.
.
.
ساعت شد 6 که همچنان ما پای تلویزیون نشسته بودیم:
من: دارم میرم یه چرت بزنم، خبری شد بیدارم کن.
خاهرم: برو خیالت راحت
ساعت شد 6/30 که از خاب بیدار شدم
من: خبر جدید چی داری؟؟؟؟؟؟؟
خاهرم: هیچی همون قبلیاست فقط با دوست "جوهر" مصاحبه کرده مجری که گفته پسر خوبی بوده نمی دونم انگیزش چی بوده.
من: برو تو هم یه چرت بزن خبری شد بیدارت می کنم.
خاهرم: نه خسته نیستم
.

.
.
.
.
امروز ساعت 12/06
خاهرم پیامک زده فینگیلیش
Emroz b b 30 Ro eshgh ast. johar ro gereftan
از اونجاییکه گوشیش فارسی خان نداره بهش جواب دادم فینگیلیش
Shkhi mikhoni?
ghararemon sa@ 5 asr
نتیجه گیری:
شبا که ما خابیدیم/ آقا پلیسه بیداره
ما خاب خوش می بینیم/ اون تو بوستون جوهر رو میگیره 
توی این بمب گذاری سه نفر مردند و 170 نفر مجروح شدند که 10 نفر از اونها قطع عضو شدند.
مطمئنم زندگی باز هم برای این مردم و خانواده هاشون جریان داره.

نحوه تبلیغات و آگهی

من موندم این جمله بندی های رو تو کدوم مدرسه یاد گرفتن؟


این از آدرس نوشتن روی ساک دستی فروشگاه


فروشگاه ............

آدرس: میدان شهرداری/ بالای عکاسی .....


یا این که توی روزنامه آگهی داده


به چند فروشنده خوب پوشاک نیازمندیم.

                                            فروشگاه ......

معادله .....

یک

گاهی معادله زندگی این چنین قرینه می شه:

  29 / 1 / 92

میشه نتیجه گرفت:

1- از ماست که بر ماست

2- هر کاری، رفتاری، عملی بازتابش به خودت بر می گرده

3- با دیگران طوری رفتار کن که میخای با خودت همانطور رفتار بشه

4- ........

5- یه سر تشریف ببرید اینجا

---------------------------------------------------------

دو

چند روزه که تو رسانه های مجازی خبری منتشر شده مبنی به اینکه کتایون ریاحی رفته کنسرت "ابی" و بعدش خانوم بازیگر تکذیب کرده خبر رو.

خانوم ریاحی، خاهر من رفتی که رفتی اصلن کنسرت نوش جونت. به کسی چی که کجا میرید کجا نمی رید.

بابا جان بیچاره هنرمندها هم آدمند دیگه. احتیاج دارن برن سفر، برن خرید، برن کنسرت. گیر الکی بهشون ندید تو رو خدا. هم ابی آدمه هم کتایون ریاحی و هم همه هنرمندا. به حریم شخصی شون احترام بزاریم.

نکته: کتایون خانوم من بازی شما رو  توی فیلم شام آخر جیرانی دوست دارم.

-------------------------------------------

سه

اینم آهنگ صخره و موج با صدای رضا صادقی نازنین


معرفی یه وبلاگ خوب خوب خوب

دنیای مجازی دنیای جالب و عجبیه. خبر ها و عکسها و نوشته ها سریع و به سرعت برق و باد منتشر میشن بدون اینکه بدونی نویسنده و آغازگرش کی هست و چی هست و کجا هست. آدمهایی هم هستند مثل من اونا رو کش می رن و توی وبلاگ شون منتشر می کنند. چند وقت پیش یه متن بسیار زیبا برام "میل" شد به آدرسم با این مضمون:

ما بچه های کارتون های سیاه و سفید بودیم 

کارتونهایی که بچه یتیم ها قهرمانهایش بودند

ما پولهایمان را می ریختیم توی قلک های نارنجکی و می فرستادیم جبهه  

دهه های فجر مدرسه هایمان را تزئین می کردیم 

توی روزنامه دیواری هایمان امام را دوست داشتیم 

آدمهای لباس سبز ریش بلند قهرمان هایمان بودند 

آنروزها هیچکدامشان شکمهای قلمبه نداشتند 

و عراقی های شکم قلمبه را که می کشتند توی سینما برایشان سوت می زدیم  

شهید که می آوردند زار زار گریه می کردیم 

اسرا که برگشتند شاد شاد خندیدیم 

 

ما از آژیر قرمز می ترسیدیم 

ما به شیشه خانه هایمان نوار چسب می زدیم از ترس شکستن دیوار صوتی 

ما توی زیر زمین می خوابیدیم از ترس موشک های صدام  

ما چیپس نداشتیم که بخوریم  

حتی آتاری نداشتیم که بازی کنیم 

ما ویدیو نداشتیم 

ما ماهواره نداشتیم  

ما را رستوران نمی بردند که بدانیم جوجه کباب چه شکلی است  

ما خیلی قانع بودیم به خدا.


صحنه دارترین تصاویر عمرمان عکس خانم های مینی ژوب پوشیده بود توی مجله های قدیمی 

یا زنانی که موهایشان باز بود توی کتاب های آموزش A.B.C.D   

زنهای فیلمهای تلوزیون ما توی خواب هم روسری سرشان می کردند 

حتی توی کتابهای علوممان هم با حجاب بودند

ما فکر می کردیم بابا مامان هایمان ما را با دعا کردن به دنیا آورده اند   

عاشق که می شدیم رویا می بافتیم 

موبایل نداشتیم که اس ام اس بدهیم 

جرات نداشتیم شماره بدهیم مبادا گوشی را بابا هایمان بردارند 

ما خودمان خودمان را شناختیم 

بدنمان را 

جنسیتمان را یواشکی و در گوشی آموختیم 

هیچکس یادمان نداد

 

و حالا گیر افتاده ایم بین دو نسل 

نسلی که عشق و حال هایشان را توی شهر نو ها و کاباره های لاله زار کرده بودند  

و نسلی که دارد با فارسی وان و من و تو و ایکس باکس و فیس بوک بزرگ می شوند  

و هیچکدامشان مارا نمی شناسند و نمی فهمند.

بعد از گشت و گذار در دنیای مجازی و وبلاگ خانی، این نوشته رو اینجا پیدا کردم.

بعله همه این متنها و عکسها و خبر ها صاحب دارند و یه روزی بالاخره هویتشون بر ما روشن خواهد شد.

جوگیریات بابک اسحاقی رو نمی دونم از کی دارم میخونم و یه خاننده خاموشم و اون نوشته زیباش رو زمانی که آرشیو پست هاشو شخم میزدم پیدا کردم. پست های زیبای این وبلاگ با قلم خود آقای اسحاقی عجیب گذشته ها رو نشانه می گرفت و به زیبایی اونها رو به تصویر می کشید و می کشه.

آقای اسحاقی چقدر پست های "زن و شوهری" تون رو دوست داشتم و پست هایی که برای "رفیق نوشت" به یادگار گذاشتید و "خاطره بازی" ها رو که موقع خوندنش نیشم تا بناگوش باز بود.

آقای اسحاقی عزیز، من زیبایی و شیوایی قلم شما رو ندارم و با قلم ناتوان خودم روز هایی که بعنوان یه خاننده خاموش مهمان وبلاگ تون بودم مراتب تشکر خودم رو به جا میارم و خاستم دینم رو ادا کنم به نوشته هدر شما که" هیچ غریبه ای اینجا را نمی خواند" و من ازینجا اعلام می کنم که دیگه خودم رو در وبلاگتون غریبه نمی دونم.

امیدوارم وبلاگ زیبای شما همچنان برقرار باشه و همچنین شما در کنار همسرتون مهربان بانو و روز ها رو یکی یکی به شادی بگذرونید.



دلهمان باز لرزید...

خدایا قلم رو که بر میداری خاهش می کنم داستان مردم ما رو خوب بنویس آخه خودت خوب میدونی ما جز خودت پناهی نداریم.
خاهش می کنم تو هیچکدوم از فصلها زلزله رو چاشنی داستان ما نکن. آخه خودت بهتر میدونی خونه های ما مقاومت اینهمه لرزش رو نداره چون دلهامون هر روز بیش از حد داره می لرزه از ...
سیستان و بلوچستان دیروز لرزید، دل ما هم لرزید از این لرزش با اونهمه وسعتش. گفته شده تلفات نداشته...
 اصل خبر رو از اینجا بخونید.