دیروز ساعت 7 صبح رسیدم رشت و از اون ور یه سره اومدم سر کار (همچین کارمند نمونه ای ام من). سفر در کنار خانواده خوش گذشت. از سفرم به تبریز چیزی نمی نویسم فقط اینو می گم که ما جدای از اینکه دارای فرهنگ و زبان متفاوتی هستیم آدمیم و داریم توی یه کره خاکی و توی یه کشور زندگی می کنیم و خیلی هم خوب نیست آدم هموطنان خودش رو به چشم یه غریبه نگاه کنه. والا به خدا.
یعنی چه اتفاقی ممکنه افتاده باشه که اینقدر باعث ناراحتی شده؟!
بیخیال ، این نیز بگذرد...
برای من قشنگ نبود یه سری از رفتارا
متاسفانه این ذهنیت همه جای ایران در مورد مسافرا وجود داره.
متاسفم واقعن
عه تو کی اومدی اینجا؟ چرا خبر ندادی خووووووووووو؟
گفتم چرا آپ نمیکنیا!
خونه جدید مبارک باشه بانو
ممنونم. دیدم پیدا نیستی نگو آدرس خونه جدیده رو نداشتی
خوش آمدی
اوه اوه! تبریز بودی؟ عب نداره. منم دیدم رفتارشونو.
شما بدل نگیر
رفتارشون واقعا زشته. اصلاً با غریبه حال نمیکنند.
با خودشونم حال نمی کنن اصلن. والا به خدا. ولی من تلافی رفتارا شونو سر فروشنده هاشون در آوردم دلم یکم خنک شد
بیخیال داداش.قربونت بیجی
مهندس شما ترکی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شهرتون بهم خوش نگذشت!!!!!!!!!!!!
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ معلومه ترک های تبریز اذیتت کرنا... داستان چیه؟؟؟؟تعریف کن.... باشه...
نگی آقت میکنم.... شیر مادرتو حلالت نمیکنم