+ وقتی این پست رو نوشتم از طرح چنین موضوع وحشتناک و منزجر کننده ای خیلی عصبانی و بطبع خیلی خیلی از شنیدن و به تصویب رسیدنش ناراحت بودم.
خدا رو شکر که شیر زنان و فع.الا.ن ترکیه تونستندبا پایمردی و ایستادگی یه عده احمق رو مجبور کنند تا طرح مزخرفشون رو پس بگیرند و بی هوا کاری به کار لذا*ت خودشون از طریق اندام*های زنانه نداشته باشند و به همون کار دول.تی شون مشغول باشند که همانا کار بزرگانِ. والا به قرعان.
+ دبیر کل سازمان ملل خودش که ابراز نگرانی می کنه هیچ، فرستاده ی ویژه ش هم متقابلن ابراز نگرانی می کنه.
+ بعضی از آدما هستند معیار سنجش شون برای آدمای دیگه، میزان درک کردن طرف مقابل با اونهاست. مثلن اگه من با کسی دوست یا همکارم برام موقعیتی پیش بیاد که طرف مقابل باید منو درک کنه اما درک نکرده دیگه اون آدم از نظر من آدم خوبی نیست، اخِ پیفِ
یا بعضی از آدما هم هستند که هیچکس براشون مهم نیست فقط و فقط تشنه ی رسیدن به اون قله ای هستند که از بچگی آرزوش رو داشتند اما چون محرومیت کشیدند، دیگران رو هم به نقطه ی محرومیت از هر چی می رسونن تا حس خوب قدرتمندی رو بچشند.
انواع آدم زیاد داریم اما فعلن همینا کافیه. اینا رو دیدم که میگم
+ هیچ فرقی نمی کند
کجای این زمین هستی
هر جا که نفس می کشی
انسانی
قلب داری
روح داری
احساس داری
پس هر زمان دست هر انسانی را که می گیری
آنقدر گرم و مهربان بگیر تا زنجیره ای شود
از صلح و اتحاد و دوستی
شعار به کار کسی نمی آید
در عمل باید رفیق بود و یاور
هر موسیقی که یک حس خوب رو بمن منتقل کنه گوش میدم حتا اگه متوجه ی کلمات اون اشعار نشم اما چون با احساس خونده میشه حال خوبی به آدم دست میده. لاتین زبانان و عربها لهجه ی فوق العاده ای در تلفظ کلمات و منتقل کردن احساسات به آدم دارند.
بهتون پیشنهاد می کنم اگر دوست داشتید آهنگهای محمد حماقی (حماکی) رو گوش بدید. این خاننده فوق العاده با احساس می خونه.
می شود صبح را با یک لیوان چای تازه دم آغاز نمود
یا یک خروار فکر آشفته
با یک موسیقی گوشنواز و دلنواز و جان نواز
یا یک دنیا حسرت و نگرانی
یا ....
هر چه هستی
هر کجا هستی
با هر چه آغاز می کنی
به هر چه تفکر می کنی
به خودت احترام بگذار
حتا اگر سخت باشد
بالاخره در این دنیا
تا دلت بخاهد
نگرانی هست،
فقر هست،
ناملایمات هست،
خشونت هست
اینها را از روی شکم سیر و فکر آسوده و جان سالم نمی گویم
اگر چه هستند خدایم را شاکرم
اما من دیروز خوشحالی را درچشمان مادری دیدم که دو کودکش
درین سرمای استخان سوز، حداقل چندماهی محفوظند
برای کاپشن هایی که هدیه گرفتند.
بعضی خوشی ها برای ما و عزیزان ما اگر چه کوچکند و ناچیز
اما برای بعضی ها دنیایی دارایی اند و خوشی.
چقدر دردناک است با هزاران آرزو عزیزت را راهی سفر کنی اما سفرش بی بازگشت باشد .
از خداوند منان صبر می طلبم برای بازماندگان برخورد و تصادف دو قطار در سمنان
امیدوارم روزی برسد نه چندان دور که سلامت جان و امنیت این ملت برای عده ای مهم باشد.
الاهی آمین
روزگارتان سبز