کودکِ من شاید سالیان بعد که خواستی یادی کنی از زندگیت و خاطراتی را برای کسی بازگو کنی، ندانی چه بگویی اما به عکست که لبخند می زند بعد از سه روز زیر آور ماندن از زلزله، یادشان بیندازی زندگی آنقدر بازی پیچیده دارد که نمیدانی کدام را انتخاب کنی. وقتی سختیش آزارت داد به آن ساختمان های ویران پشت سرت نگاهی بیندازی و به خودت نهیب بزنی این منم که زلزله زندگیم را ویران کرد اما سه روز را تاب آوردم پس باقی راه را تاب می آورم.
تو میراث زلزله ی کرمانشاهی. تو خود معجزه ای. به امید روزی که در قامت یک انسان شایسته اندیشه ات، دستانت، قدمهایت سپاس این مردم نیک اندیش و خوش قلب را به جا آورد. راه زیادی در پیش داری عزیزم ...