ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

از خاطرات وبلاگ نویسی

اون اوایل که وبلاگ نویسی رو بورس بود و بعضی از وبلاگ ها بخاطر موضوعات شخصی نویسنده خیلی طرفدار داشت و ملت هم راه به راه کامنت و نصیحت و دلسوزی و اینا حواله ی طرف می کردن تا مثلن به باقی دوستان بلاگرشون بفهمونن که با نویسنده ی وبلاگ مورد نظر رفیق فابریک هستن، بنده یه دوستی داشتم وبلاگ نویس که گاهی اوقات درد و دل می کردیم و چند باری هم تلفنی صحبت کردیم. الغرض یکی دوبار بنده رفتم توی وبلاگی پرطرفدار که این دوست ما با نویسنده ش دوست بود و کامنت گذاشتم. تا اینکه این رفیق ما یه روز برگشت و گفت: آهای فلانی تو چرا اول وبلاگ منو نمیخونی و کامنت نمیزاری میری با دوست من دوست شدی و برای اون کامنت میزاری؟؟؟؟؟؟؟

بله این چنین بود که بنده فهمیدم دنیای مجازی برای من نون و آب نمیشه برای دوست پیدا کردن و بعد از نفوذ اینستا و تلگرام در دلهای ملت همچنان به تفریح شریف وبلاگ نویسی مشغولم و شاد و خوشحالم ازینکه وبلاگ نویسی باعث شد خیلی چیز ها یاد بگیرم و نوشتن نه تنها یه تسکین برای درد هامه بلکه یه کلاس خوب برای تجربیات منه.

پ.ن. در مورد دوستان وبلاگی استثنا هم وجود داره . مثلن من با نادیا حدود 5 ساله دوست هستم و توی خیلی مسایل با هم مشورت می کنیم و خیلی جاها به داد هم رسیدیم و خوشبختانه این حس دو طرفه ست و من به دوستی با نادیا افتخار می کنم.

پژمان جمشیدی

من برنامه ی 35 فریدون جیرانی رو دنبال می کنم. هر کدوم از هنرمندا رو که دوست داشته باشم برنامه شو دانلود و نگاه میکنم. جدا از برنامه ی هفته ی قبلش که بنظرم دعوت از مهناز افشار بیشتر نمایش دادن افکار ایشون در مورد مسایل خانوادگیش بود و بشدت منو کفری کرد این برنامه، جیرانی شنبه یک گفتگوی خوب با پژمان جمشیدی فوتبالیست سابق و بازیگر فعلی رو رقم زد و حرفها و تجربیات پژمان فوق العاده عالی بود. من کم فوتبالیستی رو دیدم که هم تحصیل کرده باشه و هم جلوی دوربین از کلمات استفاده کنه و بدون تپق بی وقفه حرف بزنه. پژمان یه حرف خیلی خوب زد، گفت ترجیح میدم برای خودم و بر اساس باور های خودم زندگی کنم تا برای حرف دیگران و سعی می کنم خوشحال زندگی کنم.

و بیش از نیمی از زندگی در دستان ماست

زمان پاشو گذاشته رو گازُ بی وقفه داره میره و وقتی نگاه می کنیم می بینیم شنبه شده جمعه، اول ماه شده آخر ماه، سال هم به انتها رسیده. امروز که تقویم رو نگاه کردم دیدم نوشته: مانده سال 108 روز. این یعنی اتفاقات زیادی قراره توی این سه ماه و چند روز برای روح و روان و جسم و زندگی مون بیفته پس با هر امکاناتی که در دست مون هست تلاش کنیم برای بهتر شدن و بزرگ شدن و ماندگار شدن برای خودمون و زندگی مون که قطعن بازتابش برای اطرافیان مون هم قابل لمسِ.

پ.ن.1: من همیشه اعتقاد دارم هزاری کتاب بخونی و فیلم و سریال ببینی و با بزرگا نشست و برخاست کنی به پای سفر کردن نمیرسه. خصوصن اینکه به سفر درونی منجر بشه. آدمایی مثل س.آ وقتی با پول باباشون هر کاری دلشون میخاد می کنن و بعد میشن رایزن فرهنگی یه مملکت ارزش آدمایی مثل علیرضا کریمی رو میارن پایین که با تلاش و پشتکار خودشون باید ببازن.

پ.ن.2: قرعه کشی دیروز جدای همه ی اتفاقاتش برای من یه خاطره خوب از سالایی که طرفدار چند آتیشه فوتبال و تیم ایتالیا بودم رو زنده کرد. فابیو کاناوارو با اون تیپ هنوز جذابیتش رو حفظ کرده بود و هر بار که تلویزیون نشونش می داد یه "خوشتیب" بلند حواله ش می کردم.

پ.ن.3: دقیقن اون وسط جمله ی " ایشالا که عربستان اوت شه" بعد از بیرون اومدن اسم عربستان تو گروه روسیه نمی دونم چی بود که از دهن فردوسی پور در اومد.