رییس، من رو صدا کرد و گفت: خانوم باران من میخام برم ماموریت. شما که سلیقت خوبه برو یه کادویی بگیر واسه این همکارای خارجی که هم سنتی ایران باشه هم دستی.
من بهش گفتم: به روی چشم رییس اما تو دل گفتم رییس برای اینکه یه 10 روز نبینمت حاضرم تا قله ی قاف هم برم.
رفتم فروشگاه نفیس رشت که سوغاتهای بسیار زیبایی داره. حالا من هر چی نگاه می کنم بیشتر از همه چیز خوشم میاد و بلند بلند بر هنر دستی ایرانی درود می فرستم. رییس جان جز شروط خرید هدیه، بزرگی و قیمت بالاش بود و بنده هم یه گزینه بهش اضافه کردم که تابلو نباشه چون بردنش خیلی سخته و جا گیر.
یکی ازین گلدونا خریدم و خوشحال خوشحال رفتم پیش رییس. وقتی رییس دیدش گفت خب قشنگه ولی کوچیکه. حالا چند خریدی خانوم باران؟؟؟؟؟
تا گفتم 280 تومن. قیافش وار رفت.
براش کلی توضیح دادم که والا بلا اون چیزی که تو میخای نداشت و تابلو هم جز حذفیاتم بوده آخه حملش برات سخت میشه.
رییس فکر کرد، هی فکر کرد، بازم فکر کرد و گفت: خودم فردا میرم یه نگاهی میندازم ببینم چی داره.
حالا من با خودم میگم رییس جان آدم میخاد فرداییش بره ماموریت که به فکر سوغات نمی افته. بعدش آخه برادر من چرا برای شما مردا فقط قیمت مهمه نه شکیل بودن یک چیزی (فکر کنم خدا حس زیبایی شناسی رو در مردان خفه کرده جز یک مورد. والا )
رییس فردایی اومد و گفت یه تابلو خریدم خانوم نمی دونم حالا چه طوریه؟؟؟؟؟
قیافه ی من:
قسمت طنز ماجرا موقعی بود که همه بسیج می شن تا این هدیه بی نوا رو بسته بندی کنن که رییس جان بتونن با خودشون ببرن. حالا ایشون واستادن بالا سر بقیه و راهنمایی شون می کنن که چطوری این کار رو انجام بدن.
و اینه قیافه ی من:
و دوباره قیافه ی من وقتی رییس از من نظر می پرسه که چطور بسته بندیش کنن:
بالاخره ملت یاری کردن و تابلو رو بسته بندی کردن تا رییس جان رو به مدت 10 روز نبینیم
اما نتایج من از هدیه خریدن آقایون:
خانومهای عزیز آقایون براشون قیمت مهمه و بزرگی، پس توقع هدیه شکیل نداشته باشید.
خانومهای محترم آقایون تا تحت فشار نباشن و البته پای آبرو هم در میون باشه، حتمن به فکر هدیه خریدن می افتن. ( خانومها گرفتید چی گفتم که )
خانومهای گرامی از مرد جماعت نمی تونی انتظار داشته باشی چند تا کار رو همزمان انجام بدن. والا
دیروز که این ماجرا رو برای خاهرک تعریف می کردم، حرفی زد که هر زمان به یادش می افتم بلند بلند می خندم:
خاهرک گفته:
رییست چی فکر کرده پیش خودش. آخه چینی ها می فهمن کار دستی چیه؟؟؟؟ وقتی تابلو رو گرفتن، میرن هزارتا تکه ش می کنن تا ببینن چطور درست شده بعدش چند تا ورژن جدید از توش در میارن میدن بازار به خود همین ایرانیها می فروشن.
آبان تون به خیــــــــر و نیــــــــــــکی