ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

گچ جادویی

کلاس چهارم که بودیم قرار بود از بین دانش آموزان کلاس یکی بعنوان مبصر انتخاب شود. خانوم شیرازی، تاریخی را برای رای گیری مشخص کرد. گلنوش و فرنوش دو خاهر دوقلویی بودند که خودشان را جهت کاندیاتوری به معلممان معرفی کردند. کاندید ها چند روز وقت داشتند تا برای رسیدن به این مقام مهم، رای جمع کنند. فرنوش که چند دقیقه بزرگتر از گلنوش اما نقش ریزتر و قد کوتاه تر از گلنوش بود با زیرکی خاصی برای خودش رای جمع می کرد. مثلن زنگ تفریح بچه ها را می برد تا برایشان خوراکی بخرد، سر کلاس برایشان ترشک و بیسکوویت و ... می آورد اما گلنوش برای بچه ها عکس برگردان و مداد های جادویی و خودکار های رنگی میخرید. خب باقی کاندید ها شانسی برای مبصر شدن نداشتند چون هیچکدامشان پولشان را بابت خرید هله هوله و لوازم تحریر برای بچه ها نمی دادند. بالاخره روز انتخابات برای تعیین مبصر کلاس رسید تا اینکه اسم فرنوش از صندوق در آمد و اشکهای گلنوش چون چشمه فوران شد.


  ادامه مطلب ...

توفیق اجباری

دیروز 7 صبح که پنجره رو به کوچه رو باز کردم با منظره ای شبیه کوههای آلپ مواجه شدم. اونقدر برف زیاد بود و سکوتی عجیبی بر کوچه حکفرما بود حتا همسایه بی نزاکت روبرویی ما هم برای آورن ماشینش تقلا نمی کرد. ازین سکوت ترسم گرفت. شهر به مانند شهر ارواح شده بود. با این ترسم خزیدم دوباره توی جام و قید سرکار رفتن رو زدم.
چشمان مبارک به روی ساعت 1/30 باز شد و ناهار و چای رو همزمان نوش جان نمودم و بسی لذت بردم ازین تعطیلی یک روزه و عجیب چسبید این رحمت خداوند.
 
ادامه مطلب ...

درد بی درمان :(

بعد از 2 سال برف بارید و باز هم مردم ثابت کردند چقدر نسبت بهم بی محبتند، حداقل صحنه هایی رو که با چشم دیدم. دلگیرم از آدمهای این شهر...