نمی دونم کلمه ی "سانچو" اصلن تو زبان ما گیلکها هست یا نه یا اصلن یه اصطلاحِ اما ما هر وقت به حالت سرمای شدید و یخ زدن می افتیم می گیم داریم از سرما "سانچو" می زنیم.
اینقدر هوا سرد شده که یه پاییزِ زمستانی سردِ بدون برف رو توی رشت و با برف در اطراف رشت داریم.
خدا قوت بده به همه ی اون کسانی که باید از سر صبحی توی خیابون باشن توی این سرما. خوبی بساط ده روز اول محرم این بود که کارکنان فضای سبز و شهرداری وای میستادن و سرصبحی چایی داغ یا شیر می خورند و من با دیدن این صحنه کلی خوشحال می شدم که توی هوای سرد حداقل اگه روح خسته ای دارن این عزیزان جسمشون با خوردن یه نوشیدنی داغ گرم میشه.
کاش گرمای دست و قلب و کلام و اندیشه و ...ما همیشگی باشه.
+ آذر ماه چی بدو بدو اومد. زندگی مون چی افتاده رو دور تند. لامصب با شتاب داره میره و ترمزی هم تو کارش نیست. برای من که شتابانه برای شما رو نمی دونم.