هر وقت با همکارا در مورد حقوق و پول صحبت میشه بعضیهاشون بر میگردن میگن تو که مجردی، هزینه ای نداری. خب منم بهشون نمیگم نفهما من همه ی مایحتاج زندگی مو خودم میخرم حتا گاهی اوقات برای خونه هم خرید می کنم حالا چون خونه ی مستقل ندارم (خیلی سعی کردم بخرم اما پولش جور نشد) دلیل نمیشه که هزینه ای نداشته باشم. خب چون ظرفیت شون نعلبکی واره توضیح دادن سخته براشون و از حوصله ی من خارج...
خیلی از اوقات هم دیدم همکارای خانوم که بچه دارن وقتی دارن با هم صحبت می کنن منو وارد صحبتهاشون نمی کنن. خیلی اوقات فکر کردم شاید دارم اشتباه فکر می کنم اما دیدم نه انگاری یه شاخصه ست که من یا امثال من که مجردیم شایستگی اظهار نظر در موردش رو نداریم (خدا رو شکر خدواند متعال از طفولیت همه رقم مشکل ریز و درشت رو جلوی پام گذاشت که درک کردن آدما برام امروز خیلی راحته)
خلاصه اینکه دو مورد از نگاه به زندگی مجردی رو از دید دیگران براتون گفتم و می دونم خیلی های دیگه به باقی نگاهها واقفید. من از دسته بندی آدما خوشم نمیاد. این کلماتی که یه صفت پشتش هست حالم رو بد میکنه. حالا این تقسیم بندی ها چی مشکلی رو رفع میکنه اللهُ اعلم
و در نهایت اینکه دم همه ی اونهایی که هوای مجرد ها رو دارن گرم. اونایی که اصلن براشون مهم نیست طرف یکی از اعضای خانواده شه، فامیله شه، دوست و رفیقشه، همسایه شه، همکارشه اما یه حامی خوبه. دمشون گرم واقعن ...