ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

هوا سرد شده

*هوا خیلی سرد شده. صبحها با یه شلوار زیر شلوار لی و یه جوراب کلفت و یه پوتین خیلی گرم بازم احساس سرما می کنم. کلن من آدم سرمایی هستم که تو زمستون پدرم درمیاد. خب چون پیاده روی هم زیاد میرم توی زمستون به حداقل ممکن میرسه بخاطر سرما، البته تمرینات هم مزید بر علته، فقط پنجشنبه ها رو به اسم "روز پیاده روی، پول خرج کردن، تئاتر، سینما و ..." نامگذاری کردم که کلی میگردم اونم تنها. حالا اگه خواهرم باشه با هم انجام میدیم فعالیت 5 شنبه رو. با اینکه از صبح دو تا چایی خوردم بازم تو پاهام احساس سرما می کنم. میدونم میدونم از کمخونی شدیدمه


*من صدای بهنام صفوی رو خیلی دوست دارم. بعضی اوقات با شوخی به دوستام میگفتم "دوست دارم باهاش عروسی کنم. از وقتی شنیدم عروسی کرده افسردگی گرفتم " وقتی خبر بیماری ش رو شنیدم خیلی ناراحت شدم. من میدونم یه بیمار و خونواده ش چقدر ازین موضوع صدمه می بینن، روز و شب ندارن، دل نگرانی ولشون نمی کنه. دایم در رفت و آمد تو مسیر بیمارستان هستن و ...

کاش توی مملکت ثروتمند مون نگرانی مالی برای بیماری وجود نداشت حداقل. این کنسرت برای بهنام که دوستاش ترتیب دادن امیدوارم جدای از کمک مالی، اثر روانی و مثبتش هم به بهنام صفوی و خونواده ش برسه و هر چه زودتر حال بهنام صفوی خوب بشه و خودش برای مردم رو استیج بخونه. الاهی آمین


*من اگه امروز مرخصی داشتم میرفتم عکاسی ولی چون مرخصی ندارم میشینم مثل یه کارمند خوب کارامو انجام میدم. شما امروز دوست داشتید یا دارید چیکار کنید که حالتون رو خوب کنه؟



:)))

رفتیم اپرای رستاک حلاج. من چند روز زودتر بلیط خریده بودم جلو اما چون دیگه جا نبود برای دو تا خواهرام بلیط خریدم رو سکو. سالن یادگار امام بیشتر برای بازی ورزشیه تا کنسرت ولی بخاطر همای و عرق گیلکی بودن رفتم که این اجرا رو ببینم حتمن. جونم براتون بگه خب من که سن رو نمی دیدم اما اونایی که رو سکو بودن دید مناسب تری داشتن اما گروه نوازنده رو اصلن ندیدن اما من دیدم.

اپرا که تموم شد خواهرم میگه لب زد همای، زنده نخوند که. بهش میگم تو اون ته چطور دیدی لب زده آخه. میگه یه جاهایی رو لب زده.

خدا لعنت کنه این حمید هیراد رو. چی کرده با اعتقادات موسیقیایی این ملت :)))

پیش فرض و یه سری صحبتهای دیگه

1- پیش فرض

برای خیلی از ماها اتفاق افتاده قراره بریم یه جایی که نمی شناسیم اما از موضوع اون دورهمی اطلاع داریم. این مکان ناشناخته و آدمهای ناشناخته آدم رو به سمت فکر های زیادی هُل میده تا جاییکه خیلی داستان سرایی برای خودمون می کنیم و به خودمون تلقین می کنیم این دور همی جز حرص دادن و خراب کردن حالمون چیزی نداره چون ما آگاه تر از مسایلیم و البته دانا تر و با این پیش فرض حال خراب کن به اون دورهمی (جلسه، همایش،...) میریم. نتیجه همونی میشه که انتظارش رو داشتیم و این اطمینان مون رو بیشتر میکنه که این همه آدم بیخود دور هم هستند تا فقط یه حرکتی رو ارایه بدن و به دیگران بگن ما آگاهیم، درست مثل من نوعی که نمودی ازون جامعه ی کوچیک هستم.

این روز ها خیلی به این مسله فکر می کنم که پیش فرض ها داره پدرمون رو درمیاره از بس که میخواییم به خودمون ثابت کنیم که مکان مورد نظر در شان و منزلت ما نیست و یا آدمهای درو برمون رو دست کم می گیریم. نمی دونم چقدر تونستم مسله رو براتون شرح بدم تا اصل کلام رو برسونم. بزارید یه مثال بزنم براتون. مثلن به دعوت یکی از دوستان تون رفتید کنسرت (هزینه بیلط و رفت و برگشت پای اون بدبخت و بینوا بوده) از زمانی که دعوتت تون کرده دارید با خودتون حساب کتاب می کنید اصلن چرا به شما گفته باهاش برید؟اصلن خوش نمی گذره.صدای اون خواننده رو دوست نداره. سالن اجراش افتضاحه و ...

میخوام بگم احتیاط شرط عقله و تعقل در هر کاری شایسته ست اما اینکه حال خودمونو با دو دو تا چهارتا خراب کنیم فقط کار یه آدم مریضه که از هیچی لذت نمی بره. ازین به بعد با تعقل نه پیش فرض برای مکانی که میریم با ذهنیت خوب بریم و ازش لذت ببریم.

2- مشترک مورد نظر در دسترس نیست!!!!!!

یه آدمایی هستن مثل این خطهای ایرانسل و همراه اول همش میخان از دسترس خارج بشن و باقی بگردن دنبالشون. بعد بهشون میگی کلی دنبالت گشتیم چرا نیستی؟ میگن میخان یه مدت تنها باشن. بنظرم این آدما از دست خودشون فرار میکنن و این اجازه رو به دیگران میدن تا اونقدر پیشروی کنن توی حریم شون که مجبور به ترک میدان میشن برای همینه که اکثر مواقع در دسترس نیستن. دیدم که میگم. والا

3- صنعت عظیم

در کنار باقی صنایع ورشکسته در ایران، صنعت دروغ خیلی این روز ها پیشرفت کرده و داره رکورد میزنه. همین میزان در وصف این صنعت کفایت می کنه دیگه باقیش رو که همه بهش آگاهید. تازه یه صنعت دیگه هم داریم که به اسم صنعت دور زدن. لامصب از صبح پا میشیم دور میزنیم همدیگه رو تا شب. البته پرکاربرده که اینهمه طرفدار داره دیگه ...