خدا بیامرزه بابا بزرگمو، خوب ارثی برام گذاشت. بابابزرگ یک جمله ی خیلی قشنگ داشت که همیشه آویزه ی گوشمه. وقتی یه کاری انجام میداد و یکی ازش ایراد میگرفت به زبان گیلکی می گفت: "اگه میتونی، یه بار تو این کارو انجام بده."
قبلنا شاید این جمله زیاد برام مهم نبود اما آدم به یه جایی از زندگی میرسه که وقتی کاری رو که خاسته ی قلبیشه یا هدفی براش داره میخاد انجام بده، نیاز داره که یکی حمایتش کنه یا حداقل سنگ زیر پاش نندازه و عیب و ایراد نگیره اگر نمی تونه کمکی کنه.
واقعیت اینجاست خیلی از ما چون آدمهایی هستیم که دیگران کاشتند و ما خوردیم اما زحمت کاشتن رو به خودمون ندادیم، خیلی راحت بالای منبر می ریم که چرا چنین و چنان شد؟ و دیگران رو به باد انتقاد میگیریم که چرا اصلن چنین کاری کردید و تا می تونیم از خودمون دلیل و برهان میاریم که اشتباه و نواقصی از دل کار طرف مقابل در بیاریم و با جمله ی معروف" فلانی اگر من جای تو بودم ... " موضوع رو به نحوی مدیریت کنیم تا اصل و هدف کار انجام شده، بیهوده به نظر بیاد و با دید تمسخر به اون نگاه بشه.
نتیجه اینکه اگه کسی یه کاری انجام داد و باب میلمون نبود، زمانی می تونیم ازش انتقاد کنیم که قبلش خودمون مسیر آزمون و خطا رو طی کرده باشیم. بجای اینکه از وقت و انرژی مون، برای تخریب کسی هزینه کنیم؛ یاد بگیریم کار شایسته ای انجام بدیم که حداقل ثمره ای برای خودمون داشته باشه.