توی مهمانی همش به اتفاقی که افتاده بود فکر می کردم، به اینکه یک آدم عصبانی اول از همه به خودش آسیب می رسونه چون رفتار هایی رو که تو عصبانیت از خودش بروز میده تاثیراتش به شدت مخرب تر و زننده تر بر روی روان خودش می تونه باشه. حالا بماند که اطرافیان هم ازین عصبانیت بی نصیب نمی مونند.
غروب که به منزل اومدیم با کمی استراحت، این بار حمل شده ذهنی رو تونستم کمی زمین بگذارم اما روزمون با تنش شروع شده بود و مسببش کسی بود که آروم تو خونه خودش و زیر کولر با خانوادش لمیده بود بدون اینکه براش مهم باشه این موضوع.
اما ازونجایی که این اتفاقات نمی تونه روحیه بنده رو پایین بیاره به هیچ نحوی، رفتم و از آرشیو فیلمها یه فیلم آوردم برای دیدن
"هنرهای آزاد" فیلم فوق العاده زیبایی بود که یکسره منو میخکوب کرد تو جام. دیالوگهای محشر، آهنگهای زیبا و سکانسهایی پر از گفتگو های ناب بین آدمهای فیلم حتا یک لحظه بهم فرصت حرکت کردن رو نداد. فیلم پر بود از درسهای بزرگ از آدمهایی که تو جایگاه خودشون اعتقاداتی داشتن توی زندگی، یک زنجیره مرتبط بهم که هر کس اعتقاد دیگری رو از قبل زندگی کرده بود.
جاش راندر علاوه بر بازیهای زیبا، نویسنده ی قابلی هم هست که هنرش رو به خوبی درین فیلم به نمایش گذاشت. دیدن این فیلم بمن سراسر حسهای خوب و انگیزه داد تا یادم بره که روزش چه اتفاقی برام افتاده بود.
بمن یاد داد آدمها و مکانها هم حتا تغییر کنند باز هم من باهشون در ارتباطم پس بهتره زاویه دیدم رو به خوبی تنظیم کنم.
از زیباییهای اطرافم غافل نباشم حتا هر چیزی و هر کسی رو که هر روز می بینم زیبایی خاصی درونشون هست.
هر چه که در اطرافم هست به خوبی ببینم چون موقعیتهای خوب و مناسب منتظر اشاره ای از طرف ما هستند.
رضایت و آرامش سرچشمه ای از دنیای درون ماست که با وقوع حوادث بیرونی خودش رو نشون میده.
این فیلم رو حتمن ببنید. امیدوارم حسهای خوبی بهتون منتقل بشه.