قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
مدتها بود میخاستم به او زنگ بزنم تا احوالش را بپرسم اما هر بار یاد حرفهای آخرش می افتادم که جلوی دوستانم خُردم کرد، اصلن له ام کرد. هر بار که به یاد حرفهایش می افتادم یک حس بد و خوب در وجودم شناور بود. از یک طرف حرفهای خوب و انرژی مثبت و زیبا اندیشی اش را به یاد می آوردم و از یک طرف حرفهایی که در جلوی دوستانم به زبان آورد که از او بعید می دانستم که همیشه ادعای دوست داشتن من را داشت و به وجودم افتخار می کرد و به من اعتماد داشت و می دانست در هر کاری موفق می شوم.
باید با خودم کنار می آمدم. حرفهایی که ناسزاوارانه تقدیمم کرده بود را از ذهنم می ریختم بیرون و یا خوبیهایش را پررنگ تر می کردم. من با او 39 سال فاصله ی سنی داشتم اما بیشتر اوقات با هم خوب کنار می آمدیم با اینکه گاهی آنقدر حرفهایش را پیچ می داد که از حوصله ام خارج می شد اما می گذاشتم به پای سن و تجربه اش که میخاهد برای همه بازگو کند تا درس عبرتی شود. با تردید شماره اش را گرفتم. مثل همیشه با انرژی جواب تلفن را داد و حال جسمی خرابم را با صدای مهربانش، گرمی بخشید. از گذشته حرف زدیم و از حال خودمان و که چه می کنیم. قراری گذاشتیم تا بهمین زودیها همدیگر را ببینیم. ما آدمها شاید از خیلی از رفتار ها، برای خودمان سدی درست می کنیم برای دوست نداشتن و دوست نداشته شدن. خیلی از رفتار ها و حرفها را شاید از روی محبت به عزیزانمان تجویز می کنیم غافل ازینکه بدانیم شاید نسخه مان برای همگان قابل اجرا نباشد. شاید حرفهای این دوستم از روی خیرخاهی بود و اما با خیرخاهی نا بجایش دوستیمان را زیرپا گذاشت و پیشرفتی را که می توانستیم با جمع داشته باشیم را به تعویق انداخت. اگر کسی را دوست داریم با عیبهایش پذیرایش باشیم چرا که آدم بی عیب وجود ندارد...
رفیق نوشت: به نادیا گفتم هوا اینجا عالی و آفتابی و روح انگیزه. این هوا آدم رو شاعر میکنه و شیدا. جواب زیبایی بمن داد: پس تا میتونی حس بگیر.برقص در میان بازوان نسیم و همه آسمان رو در نگاهت قاب کن. ممنونم نادیا