چند وقت پیش که اتفاقی این فیلم رو دیدم به یه موضوع مهم پی بردم اینکه مردم حوصله ی آدمهایی با اطلاعات عمومی بالا رو ندارند و رغبتی هم برای همصحبتی باهاشون نشون نمیدن اما در عوض یکی اگه پایه ی غیبت و پشت حرف زنی باهاشون باشه و کلی اطلاعات از زندگی شخصی و خصوصی این و اون رو بهشون بدن باهاش کیف می کنن.
این فیلم در مورد یه طراح جدوله که هیچ رابطه ای با هیچ مردی نداره اما کارش دنیاشه تا اینکه پدر و مادرش بهش پیشنهاد میدن تا به سر یه قرار بره. وقتی استیو میاد سر قرار، مری شیفته ش میشه و یه جدول طرح میکنه که سوالهایی در مورد استیو توش اومده. مدیر روزنامه هم اخراجش میکنه اما مری میره دنبال استیو تا بهش بگه علاقه داره باهاش ارتباط داشته باشه و باقی ماجرا ...
اسم فیلم هم هست : همه چیز درباره ی استیو