ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

6 ماهه

هفته ی اولی که بعد از تعطیلات اومدیم سرکار، از کارگزینی قرارداد فرستادن برامون که امضا کنیم و تحویل شون بدیم. خب توی این چند ساله (تیرماه میشه 9 سال)برام زیر یکسال تمدید قرارداد از طرف مدیرم  نبوده و وقتی برگه رو دیدم اونقدر ناراحت شدم که حد نداشت چون نوشته بود فقط 6 ماه قرارداد بسته باهام. تمام اون روز رو تو شرکت و تو خونه از ناراحتی داشتم سکته میکردم که چرا اینکار رو مدیرم کرده ولی یه روی خوشبینانه بهم میگفت شاید میخاد منو با خودش ببره اون شرکتی که خودش هست اما بازم آروم نبودم و استرس داشتم.

خلاصه فردا صبح که اومدم شرکت یه جعبه برداشتم و توی کمد هر چی وسایل شخصیم بود اعم از کتاب و دفترچه و ... ریختم توش و درش رو محکم چسب زدم و روش کاغذ چسبوندم با این عنوان" ... وسایل شخصی"

تمام کمدها رو مرتب کردم و فایل ها رو. بالاخره هر چی اضافه بود ریختم دور و اتاقم شد دسته ی گل. بعد رفتم پیش مدیر تولیدمون ازش پرسیدم میدونید چرا آقای فلانی چنین کاری کرد؟ اونم گفت میدونی بخاطر کرونا دستور اومده تمام شرکتهای همبسته برای تمام کارکنان قراداد 6 ماهه تنطیم کنن. بهمین راحتی و من یک روز کامل ناراحت بودم و جالب اینجاست فقط شرایط من اینطوری نبود بلکه همکارانم هم هر کدوم جدا یه روز کامل تو خونه ش غصه خورده بود.

هر بار که در کمد رو باز می کنم و جعبه رو میبینم هم خنده م میگیره و هم به اون روز فکر می کنم که چقدر فکر کردم دیگه جایی تو شرکت ندارم .  آدمیزاد در مقابله با بحرانها غیرقابل باور و غیرمنطقی برخورد می کنه و همیشه هم اول از همه خودش رو سرزنش می کنه و خودش رو مقصر میدونه.

من آدمهایی رو که اون ته ته های قلب شون همیشه یه جای امیدواری برای خودشون میزارن و ناامید نمیشن رو دوست دارم. این آدمها با اینکه واقعیت رو می بینن اما سعی می کنن برای حال خودشون که شده کم نیارن و تمام تلاش شون رو کنن برای موفقیت. خلاصه اینکه آدمها حق دارن نا امید بشن، خسته بشن، کم بیارن، جا بزنن اما بعد اینکه یکم استراحت کردن دوباره پاشن. قطعن مثل قبل نیستن چون با تخلیه ی روانی، خودشون رو آماده کردن برای دوباره ادامه دادن ...

طبیعت

خاک کویر رو ریختم توی یه شیشه کوچیک و گذاشتم رو میز کارم

نگاش می کنم و مدام به خودم یادآوری می کنم:

قدرت انسان در برابر قدرت طبیعت هیچه هیچ

ناچیز ناچیز

پس چرا یه عده ای مغرور به قدرتند؟؟؟؟؟؟

از دو هفته پیش

چند وقت پیش که رفته بودم دندانپزشکی همسر آقای دکتر یه مراجع داشت که دندان شیری ش خراب شده بود و بایستی ایمپلنت می کرد. خیلی برای من جالب بود که این خانوم تا این سن دندان شیری داشت و بعد از خراب شدنش بایستی هزینه می کرد برای ایمپلنت بی اونکه بتونه دندان اصلی داشته باشه و ازش استفاده کنه. می دونید اون روز خیلی فکرم درگیر این موضوع شد که خیلی از ما هم مثل اون دندون شیری اصرار داریم که باید بمونیم جایی که یه تاریخ مصرفی داره یا می دونیم یا می فهمیم یا کمال طلبیم و نیاز نمی بینیم به تغییر و اصرار ما به دونستن و فهمیدن و کامل بودن یه مرحله ما رو عقب می ندازه. کاری رو که باید تو زمان خودش صورت بگیره دیر تر یا زودتر انجام میشه و نتیجه ش هم مطلوب ما نیست و در نهایت برای راضی کردن و آروم کردن خودمون، موقعیت رو درست برداشت می کنیم.کامل بودن و کمال طلبی پدر آدم رو در میاره ازینکه فکر می کنیم داناییم و اشتباه کردن مون گناه نابخشودنی و بزرگیه پس باید راه درست رو بریم و به آزمون و خطا اعتقاد نداریم. ما آدمیم باید خطا کنیم باید یاد بگیریم از موقعیتها از آدمها از اطراف مون. خطا اگه چند بار باشه حماقته اما اگه خطا نکنیم کمال طلبی ما رو از پا در میاره. قرار نیست اون نوافنی که سر منو خوب میکنه سر تو رو هم خوب کنه. 

دو تا کتاب خوب تو دست دارم برای خوندن. بعد تموم شدن میام و در موردش می نویسم. آخ آخ آخ وقتی امروز پست "عباس . م "رو در مورد آخرین کتابش خوندم دلم خواست کتابش رو. نگفتم بهتون به غیر از دو تا کتاب سال بلوا و سمفونی مردگان اون چارتا کتاب ممنوعش رو گیر آوردم و خوندم. 

دِرِساژ رو هم دیدم. چه فیلم خوبی بود. وقت کنم میام در موردش می نویسم اما اینو بگم که فیلم خوش ساختی در مورد نوجوانها بود که در سینمای ایران اصلن به این موضوع به این مهمی پرداخته نمی شه. توی این سالها بیشتر روی بحث خیانت و اعتیاد مانور داده شده متاسفانه.

تعطیلات شرکت هم نزدیکه. دست مسوولین درد نکنه با این اوضاع درآمد و دلار نمیشه پا رو از شهر خودش آدم بزاره بیرون. به هر حال اینهمه زحمت برای کنفیکن کردن ملت کار هر کی نیست که. نماینده ی ما در مجلس آن کسی ست که با کیسه فریزر حاوی مغز کاهو بر روی صندلی آن می نشیند و برای اتفاقات کشور رای میدهد. کلن خدا قوت بده بهشون