چرا ما نمیتوانیم در مقابل تقاضای بچهها مقاومت کنیم و با وجودی که
میدانیم این تقاضاها بسیاری مواقع غیرضروری و پول تلف کردن است باز هم به
آن تن میدهیم و با جان و دل سعی میکنیم به هر قیمتی که هست این تقاضاها
را برآورده کنیم.
مگر در نگاه و لبخند تشکر آمیز کودکان چه برق جادوئی نهفته است که از لحظه
خرید تا زمان تقدیم هدیه به کودکان قلبمان دائم میتپد و هیجانی خاص تمام
وجود ما را دربرمیگیرد؟
حتی خسیسترین و بدخلقترین آدمها هم در مقابل تقاضای کودکان تاب تحمل
ندارند و زانو زمین میزنند و سعی میکنند هر کاری که از دستشان برمیآید
برای راضیسازی آن کودک انجام دهند. راه سوم این مبحث در مورد همین شکل
نگاه کردن و تقاضا کردن است یعنی بهجای درخواست آمرانه و زورگویانه و یا
درخواست ذلیلانه و گدایانه شما اکنون راه سومی هم مقابل روی دارید به نام
”درخواست به شیوه کودکان“ و خواهید دید که این شکل درخواست و تقاضا در تمام
سنین و برای همه اشخاص قابل استفاده است و اتفاقاً خوب هم جواب میدهد.
دوستی دارم که هر وقت از من چیزی میخواهد نمیتوانم جواب رد به او بدهم. نه به این خاطر به او وابسته هستم یا از او حساب میبرم و با اینکه منفعت کلانی از بابت اجابت درخواستش نصیبم میشود بلکه دقیقاً به این خاطر که خیلی رک و صریح و واضح خواستهاش را بیان میکند و طرز نگاه و صحبت پاک و شفافش بهخوبی نشان میدهد که دوز و کلک و فریب و نیرنگی در کارش نیست و در واقع با باور به اینکه مطمئن است کاری از من بخواهد رد نمیکنم، به من رو میاندازد و اتفاقاً هم همیشه هر کاری که از دستم برآید برایش انجام میدهم. در مقابل وقتی با او روبهرو میشوم خیلی راحت و خودمانی با او صحبت میکنم و حتی اگر سالها همدیگر را ندیده باشیم در همان چند ثانیه مکالمه اولیه مثل دو دوست دائمی با هم درد و دل میکنیم. شما هم حتماً چنین دوستانی دارید. کسانی که صاف و بیشیله پیله هستند و احساس میکنید در این دنیا میتوانید به آنها تکیه کنید و در مسیر زندگی بهعنوان یک همراه همیشگی روی کمک و مساعدت آنها حساب کنید.
برعکس آدمهای زیادی بودهاند که هفتهها و حتی ماهها با هم روز و شب را کردهایم اما هیچ وقت احساس نکردهام که میتوانم در مقابل آنها از حدی بیشتر اظهار صمیمیت کنم و باید همیشه محض احتیاط حاشیه امنیتی مشخصی را بین خودم و اطلاعاتی که قرار است آنها بدانند حفظ کنم.
ادامه مطلب ...