تعصب
تعصب بی فکر و بیجا هیچوقت برام قابل هضم نبوده خصوصن از وقتی هیجانات کاذب رو کنار گذاشتم و فکری تر شدم. نمی شه یقه ی کسی رو گرفت که چرا هیجان داری اما تعصب بیخودی به آدمها، باور های نادرست، به اتفاقات، به گذشته و ...فقط از یه فکر بسته و به روز نشده میاد.
فوتبال دیشب بخشی از اتفاقات عمیق این چند سال ایران بود، گوشه ای از رویدادی که چشمهای زیادی بیننده ش بود. حتا اگه ایران این بازی رو می برد باید بگم ما سالهاست توی اخلاق بازنده ایم. کاری به ماجرای هتل رونالدو ندارم (که فکر می کنم اون ایده ی مزخرف دم هتل کارش رو کرده بود) بحث اینه ما سالهاست یاد گرفتیم برای اینکه به موفقیت برسیم میانبر رو انتخاب کردیم میانبری که خوشی زود گذر برامون داره که شاید بهمین هم قانعیم، قانع به کم ترین ها، راحت ترینها، آسون ترین ها و ...
خوشحالی
دیشب برای بیرانوند خیلی خوشحال شدم. نه اینکه پنالتی رونالدو رو مهار کرد نه برای اینکه بیرانوند ثابت کرد کار نشد نداره. باید زندگی کرد و تلاش کرد تا به نتیجه رسید. کاری به قبل فوتبال بیرانوند ندارم که از یه طبقه ی متوسط بود اما همینکه توی دنیا دیده شد خیلی حال خوب کن بود، خیلی...
و اینکه خوشحال تر ازینکه زنان ما برای بار دوم رفتن به ورزشگاه آزادی رو تجربه کردن بی بازیکن تو زمین اما تجربه ای خوب توی قرن 21 بود. عکسهای ورزشگاه آزادی اشک منو درآورد. این اشک نه از روی ترحم بود نه از روی همدلی برای محرومیت زنان این سرزمین بود که کم آسیب ندیدند اما باز هم مطالبه گرند. تبریک بهشون و آفرین به حامیانشون
شرافت
شرافت شاید فقط یه کلمه باشه اما دنیایی معنی داره که در منطق و مرام هر کسی جا نمیگیره. با شرف باشیم. زن و مرد هم نداره. همین
پ.ن: ممنون ازینکه به کانال تلگرامم هم سر می زنید baranpaieziii@
دیشب اینقدر خسته بودم حد نداشت و نتونستم بازی رو ببینم. تا تلویزیون رو روشن کردم استاد خیابانی گفت: اینیستا دیگه سنی ازش گذشته و به پای جوونای تازه نفس ما نمیرسه که اینیستا با همون توپی که داشت با پاسکاری تبدیل به گل اسپانیا شد و منم تلویزیون رو خاموش کردم تا بیشتر از این شادروان نشیم. اومدم بخوابم تا سرم رو گذاشتم رو بالش انگاری روحم از تنم جدا شده باشه به موقعیت اشراف داشتم اما خواب بودم، نمی دونم چطور توضیح بدم.حتمن براتون پیش اومده. این وسط مسط ها هم صدای شاهین پسر همسایه روبرویی مون هم توی خواب و بیداری به گوشم میرسید.
صبح که خبر های بازی دیشب رو خوندم جالب بود واکنش ها. خیلیها به رغم باخت بازم رفتن خیابون و برای باخت خوشحالی کردن. خیلیها برای این بازی سر درد گرفتن. خیلیها واکنش رسانه های اروپایی رو به اشتراک گذاشته بودن از بازی و مربی تیم ملی. خیلیها استقلالی پرسپولیسی ش کردن اما خوشحال کننده ترین اتفاق میمون، حضور زنان در ورزشگاه آزادی بود که تو قرن 21 و سال 2018 برای فوتبال این مملکت رقم خورد. یه نکته ی دیگه بخاطر یک بازی فوتبال دچار سر درد ملی و افسردگی ملی نشیم. جایی خونده بودم کشور های فقیر فوتبال رو بعنوان یک منبع شادی می دونن و من فکر می کنم فوتبال و انتخابات یک منبع از تخلیه ی انرژی برای جامعه ی هیجانی و احساسی ما محسوب میشه. اتفاقی که آدمها رو زیادی متعصب و قلدر و دور از تعقل و آگاهی کنه میتونه خشم زیادی رو به وجود بیاره.
یه چیز جالب: من معمولن یا از فروشگاه بزرگ احمدی رشت خرید می کنم یا از عباس آقا سوپر مارکتی محل مون. دیروز که رفته بودم احمدی می تونم بگم قیمت خریدایی (لوازم بهداشتی)که معمولن ازونجا انجام می دم نسبت به یک ماه پیش هیچ تغییری نکردن و همون قیمتهای ثابت هستن فقط من نمی دونم چرا توی بعضی از سوپرمارکتها قیمتها دایمن در حال نوسان رو به بالاست.
یه چیز جالب تر دیگه اینکه نمی دونم فیلم "خوب، بد، جلف" پیمان قاسمخانی رو دیدین یا نه، اونجایی که سام درخشانی میگه من یه فیلم دیدم رییس جهمور خودش جاسوس بود بعد پژمان میگه آخه بمب اتم که خود دست رییس جمهوره حالا حکایت اون سه نفره که میگن 650 هزار سکه رو خریداری کردن و اقتصاد رو دچار حباب کردن. بله برای همینه فوتبال حتا با باختش میشه دلیل بیرون اومدن مون به خیابون .
کلام جان از دکتر علیرضا شیری
drshiri@
بعد از افتادن اهالی فوتبال به جان هم
الان اهالی هنر هم به جان هم افتادن
دقیقن یه جای کار می لنگه اما نمی شه حدس زد کجا!
ملت همون ملتن هیچ فرقی نکرده
هیچ تفکر و تعمقی هم پشت اینهمه کشمکش نیست گویا
فعلن که انگیزه ی اصلی دوستان، ریختن پته همدیگه روی آبه
خدایا با این طرز فکرا خودت عاقبت ما رو بخیر کن
هر چند از دست خدا هم کاری بر نمیاد تا طرز فکر و طرز گفتارمون عوض نشه.
حرفهای امیر تقوی هیچوقت یادم نمیره (تو جواب به کامنتها) که میگه:
"دموکراسی برای مردمانی که امت هستند نه ملت، برای مردمانی که روزی ۲۰ دقیقه مطالعه نمیکنند، سالی یکبار مرزهای جغرافیای خودشون رو برای تجربه کردن دنیا و فرهنگهای دیگر پشت سر نمیگذارند، بیشتر لایک میکنند تا فکر و ………………………… چیزی جز یک تراژدی مصیبت بار نخواهد بود. فکر نمیکنم مردم مصر و عراق و لیبی و تونس و افغانستان امروز خوشحال تر از زمانی باشند که در استیداد زندگی میکردند! استبداد بهترین راه برای مدیریت کردن امتهای نادان است! اقلا تعداد کشته ها در هر سال رو اگر در این کشورها با زمان استبداد مقایسه کنیم فکر کنم موضوع روشن بشه!"
به هر حال باید منتظر گیس و گیس کشی باقی اصناف از لفافه بصورت علنی بود. کلن این افه 2500 سال فرهنگ و تمدن رو باید کجای دلمون بزاریم؟