قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
آمده ایم دستگاه همایونی، حین انجام اعمال یومیه سرکی هم من باب احوالپرسی از دوستان، می بینیم این یار فرنگ رفته مان بانو نیمروز ما را به بازی دعوت نموده اند آنهم بازیِ وبلاگی ( این فرهنگستان زبان چه واژه ای رو برای وبلاگ گذاشته؟) گفته اند گویا باید از آرزوهایی که در دل و ذهن بوده و به آنها رسیده ایم پرده برداریم و ما آنچنان در حین انجام اعمالمان غرق در تفکر بودیم که حضور اربابمان را بلکل نادید گرفتیم.
از آنجایی که بنده آرزو های وافری دارم که هنوز به آنها نایل نشدم و تا برآورده شدنشان این کره ی خاکی را ترک نخاهم کرد، از آرزو هایی که از عالم خیال به عالم حقیقت روانه شده اند، رونمایی می کنم تا هم دعوت دوستان را بازپس داده باشیم و هم به خود یادآور شویم که آدمی زاد به امید زنده هست و آرزو های برآورده شده اش ...
و اینک آرزو های من:
1- سلامتی و موفقیت و تحصیلات خاهرها و برادر هام برام خیلی مهم بوده و هست و خدا رو شکر که با همت و تلاش و پشتکار خودشون دارن روز به روز پله های ترقی رو طی می کنند.
2- من عاشق رشته ی روانشناسی هستم و بالاخره دارم این رشته رو می خونم. امیدوارم وسط راه کم نیارم فقط با این حرکت مورچه وارم ...
3- دیدن تخت جمشید که بالاخره تونستم سال 87 ببینمش و وقتی واردش شدم همیجوری بغض این گلو گرفت تا وقنی که اومدم ازش بیرون. ول نمی کرد این بغض لامصب منو از روی خوشحالی نبودا( اینقدم ندید بدید نیستم
) به خاطر خرابی بیش از حد این بنای زیبا و ملی و تاریخی بود و همچنین بازدید از مقبره ی حافظ عزیزم
4- داشتن یک شغل با درآمد مطلوب که چشم شیطون کور بهش رسیدم
5- یه دوره با یکسری روانشناس مطرح رشت کلاس و دوره برگزار می کردم که اصلن این روز ها فراموش نشدنی هستن برام و همیشه این رو از ذهن می گذروندم و بالاخره هم جواب داد کائنات بهم
از آنجایی که این رفیق شفیق از ما خاستند تا 3 دوست دیگر را بازی داده و از سِرشان آگاه شویم و از آنجاییکه قرار است در آینده ی نه چندان دور کلید شهرداری رشت به دست اینجانب سپرده شود و از آنجاییکه برابری آدمها همواره مد نظر ما بوده، دوستان را از طریق قرعه کشی گزینش نموده تا نه سیخ بسوزد و نه کباب و هم این امر خطیر را نیز گردن نهاده باشیم. دوستان به شرح زیر می باشند:
1- نادیای بهار من
2- فریبای یک ذهن پریشان
3- مائده ی ناگفته های دل
دوستان، روی ما را سپید نموده و این عمل خطیر را انجام دهند و به صورت هرمی به باقی دوستانشان ضمیمه کنند این طرح را تا ما هم در آینده در شهرداری رشت آب باریکه ای را برایشان در نظر بگیریم... والا بخدا ![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)