قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
مدتها بود میخاستم به او زنگ بزنم تا احوالش را بپرسم اما هر بار یاد حرفهای آخرش می افتادم که جلوی دوستانم خُردم کرد، اصلن له ام کرد. هر بار که به یاد حرفهایش می افتادم یک حس بد و خوب در وجودم شناور بود. از یک طرف حرفهای خوب و انرژی مثبت و زیبا اندیشی اش را به یاد می آوردم و از یک طرف حرفهایی که در جلوی دوستانم به زبان آورد که از او بعید می دانستم که همیشه ادعای دوست داشتن من را داشت و به وجودم افتخار می کرد و به من اعتماد داشت و می دانست در هر کاری موفق می شوم.
کوچیک که بودم آرزو داشتم یه کفش پاشنه بلند داشته باشم اما بیشتر اوقات کفشهای اسپرت و دخترونه نصیبم میشد. یک روز بدجوری به جان مامان افتادم که من کفش تق تقی سفید میخام. بالاخره مامان من و خاهرم رو برداشت و برد تا برای جفتمون کفش بخره اونم تق تقی. داخل مغازه که شدیم مامان به فروشنده گفت که چه مدل کفشی میخاییم و آقای فروشنده عینهو عقاب پرید و یه کفش تق تقی سفید که مدتها آرزو داشتم برام آورد اما عنوان کرد که فقط یک جفت ازین کفش مونده. با خوشحالی وصف ناشدنی مشغول سایز زدن بودم که دیدم ای دل غافل کفش برام کوچیکه اما به روی خودم نیاوردم و با تلاشی مضاعف به زور این پای بی نوا رو در کفش سفید تق تقی جا دادم.