وقتی خا*تمی رییس جمهمور شد من یه دختر 14 ساله بودم که دو تا چیز برام در اولویت بود: درس و فوتبال
من عاشق علی دایی بودم و همیشه برام الگو بود که تونسته از اردبیل پاشه بیاد تهران و هم شریف درس بخونه و هم آقای گل ایران باشه. تب و تاب فوتبال و جام جهانی کل ایران رو برداشته بود و شاید برای مردم سیاست زده ی ما که بحران جنگ رو از سر گذرونده بودن فوتبال یه نقطه ی امیدی بود برای شادی و شادمانی.
خا*تمی تو دانشگاه سخنرانی میکرد و جوانان براش هورا می کشیدند و من غصه دار ازینکه چرا تیم ملی بازی مقدماتی رو باخته بود و شدید عصبانی بودم. روز ها گذشت تا اینکه ایران با گل خداداد عزیزی رفت جام جهانی و مردم تو خیابونها ریختند و همه خوشحال بودند.
کتاب "چک بوک" رو می خوندم که جمله ی پایینی خیلی به دلم نشست.
" یک دفتر نقاشی و یک جعبه مداد رنگی تهیه کن و برای کسی که دوستش داری یک نقاشی بکش"
خوشحال می شم تا شما هم برای کسی که دوستش دارید، نقاشی بکشید و برام ایمیل کنید تا از نقاشیها رونمایی بشه. فکر می کنم باعث میشه ما آدمها خودمون رو محک بزنیم که چقدر از کودکیمون دور افتادیم یا بهش بها دادیم.
و حرفهای زیر:
*لطفن عکسی رو که از نقاشیهاتون می گیرید به این آدرس میل کنید: iran.banoo89@yahoo.com و بنویسید مربوط به پست زنگ تفریح (خاهشمندم حجم عکسها رو کم کنید)
** لطفن روی نقاشی تون اسم خودتون یا وبلاگتون رو در صورت داشتن، بنویسید و اسم کسی که نقاشی رو بهش هدیه می دید.
*** دوستان خاموش عزیز دوست دارم بیشتر با شما آشنا بشم. ممنون می شم شما هم مشارکت داشته باشید.
**** به پیشنهاد دوست خوب وبلاگیم جناب آقای بابک اسحاقی این مسابقه تا آخر شب سه شنبه 92/7/9 تمدید شد.
از نقاشی خودم هم رونمایی می کنم حتمن (نقاشیم خوب نیست اما نقاشا رو دوست دارم، قابل توجه سودی بودی)
***** میخاستم اسم خیلی ها رو بیارم تا در زنگ تفریح کنار من باشند اما گفتم خدای ناکرده شاید اسم کسی از قلم بیفته اما همه ی شما دعوتید و خوشحال میشم وبلاگم میزبان شما خوبان باشه.
******ممنونم
دوستانی که تا به امروز نقاشیهای خودشون رو برام فرستادن:
مائده/ سوره/ .آزی./ هدا/ دلارام/ رها (مشق سکوت)/ خاهر بهار/ سمانه/ روناک
منتظر باقی نقاشیها هستم دوستان