خانوم فروشنده: واقعن خانوم راست گفتی.
کلن همچین ملت در صحنه ای هستیم ما. من فقط موندم چرا اسم "چنار" رو هنوز کسی رو بچش نزاشته آخه تا نهال پیش رفتیم
این می دونید چیه که
از اون محافظایی پلاستیکی که باهاش سرگرم می شی چون می تونی بترکونی شون. با خاهش از همکارم گرفتم و همکارم خنده ای از ته دل کرد و گفت این محافظش رو بردارید و تا دلتون میخایید بترکونش فقط محصول رو به صاحبش بدید
الان دارم همین کار رو می کنم. نمی دونید چه لذتی داره. جای شما خالی
عینکم را از لکه هایی که شیشه اش را دوره کرده، پاک می کنم. به چشمم می زنم. شیشه اش چه تمیز شده. شفاف می بینم.
گاهی دید مان نیز نیاز به برق انداختن دارد.