آنوقتها که بچه دبستانی بودیم، زنگ انشا معلمین گرانقدر هر چه موضوع شعاری بود و کلیشه ای از ما بچه های نسل سوخته بخت برگشته طلب می کردند جهت سیاه مشق.
موضوع کلیشه ای "علم بهتر است یا ثروت؟؟؟" که مدتها مدنظر صاحب نظران و متفکران حوزه ی علم و ثروت بود به کلاسهای درس هم راه یافت تا از دیدگاه عامه ی تازه وارد شده به اجتماع هم مورد نقد و بررسی قرار گیرد اما آنچه که به وضوح عیان می شد، به اجبار علم طرفداران بیشتری داشت. لاجرم ثروتمندان بی درد که جز مرفهین به حساب می آمدند مدتها مورد عناد و دشمنی اجمعین قرار می گرفتند.
آنوقتها که بچه بودیم و سرمان در خرج نبود، علم خیلی هم خوب بود اما الان که یکماه کار می کنیم و چند دقیقه منتظر می مانیم تا از دستگاه ای. تی . ام پول بگیریم و تا به 10 روز نرسیده حسابمان خالی می شود چون دفتر نقاشی، عجیب معنا و مفهوم ثروت را درک می کنیم آنهم اساسی.
آیا هنوز هم در مدارس ایران این موضوع انشا ذهن معلمی را درگیر نموده یا نه؟؟؟؟؟؟ من که خبر ندارم اما اگر چنین هست گمان می کنم جای علم و ثروت حتمن عوض شده
به طور وضوح وقتی خرجت با دخلت نسازد ثروت از علم بهتر است.
گفتگوی بین خاهرم و خاهر زاده ی 5/5 ساله م
خاله: ماکان جوووووووووووون امشب رو اینجا بخاب تا فردا (شنبه) با هم بریم پارک
ماکان: یعنی من نرم مهد. میخایی لال بی سواد بمونم؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی مملکت به همچین بچه هایی برای رشد و بالندگی نیاز داره