می گن یه روزی فلانی 1 زنگ می زنه به فلانی 2 می گه کار فلانی 3 گیره لطفن آشنا بندازین تا کارش راه بیفته.
فلانی 2 میگه این فلانی 3 کیه؟
فلانی 1 می گه داماد فلانی 4 هستن ایشون.
فلانی 2 بر می گرده به فلانی 1 می گه من شغل روز ایشون رو خاستم نه شغل شب شون رو.
اینجوریاس که ما آدما تو هر رابطه ای، میخاییم نهایت استفاده رو از موقعیت طرف ببریم.
من موندم وقتی ملت این رو می ببینن چی با خودشون می گن؟؟؟؟
بیشتر فروشگاهها، رو شیشه شون نوشته "لطفن با بستنی و خوراکی وارد نشوید" یه مغازه کفش فروشی چند وقت پیش دیدم که رو شیشه ش نوشته بود : "لطفن با لبخند وارد شوید"
اگر همه از جا خبر از جنگ و فقر و بدبختی می شنوید و تاسف می خورید اما ناراحتید که نمی تونید برای اوضاع بهتر کاری بکنید
اگر حال جسمی و روحی تون اصلن خوب نیست
اگر زندگی براتون سخت و طاقت فرسا شده
اگر خسته اید و اجبارن دارید کار می کنید
اگر کسی ناراحتتون کرده
اگر و اگر و اگر ...
انرژی های مثبت خودتون رو به خود و دوستان و دنیا ارزانی کنید تا آرامش پیدا کنید.
بعد یه زنگ به یه دوست خوب بزنید و باهاش صحبت کنید از روز های خوب و خاطرات دوست داشتنی.
روزتون قطعن عوض میشه. من این کار رو انجام دادم الان هم کلی شادم اگر چه نمی تونم فقر و از بین ببرم، جنگ رو پایان بدم، بی اخلاقی ها رو کم کنم و ... اما می دونم وقتی می تونم خودم رو عوض کنم و دوست داشته باشم حتمن آدمهای بهتر، روزهای زیباتر، موقعیتهای استثنایی و ... به سراغم میاد. اونوقته که اگر من شاد و سالم و غنی باشم به دیگران هم می تونم کمک کنم.
زندگی مثل یک بومرنگه. اگر پرتابش کنی به طرفت برمی گرده چه هوشیارانه و چه ناشیانه باشه این پرتاب شدن، باز هم به طرفت بر می گرده. پس دقت کنیم چطور پرتابش کنیم.
روزتون قشنگ