-
(^!^)
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1392 14:00
دانلود کنید چند تا توصیه ی خوب پاییزی 1- محرک ها را بشناسید. کی و کجا این احساس به شما دست می دهد؟ آیا یک موقعیت خاص و یا یک فرد خاص، احساس پوچی شما را تحریک می کند؟ هر زمانی که آن محرک برای شما پیش آمد، آن را در ذهن خود ثبت کنید. از آن زمان به بعد، می توانید با توجه به نیازهایتان، تغییرات را بوجود آورید. 2- احساسات...
-
گیتارو با خودت نبر
سهشنبه 26 آذرماه سال 1392 14:41
یکی از دوستان مشترک من و خاهرم به تازگی تصمیم به مهاجرت به یکی از کشور های اروپایی گرفته و با عزمی راسخ و استوار در نظر داد تا پایان سال جاری به این آرزوی خود جامه ی عمل بپوشاند. در همین راستا ما هم بیکار ننشسته و برایش طوماری تهیه نموده ایم از برنامه هایی که بعد از گذاشتن چمدان در آن کشور قرار است انجام دهد. از...
-
دستمال کاغذی و اشک
دوشنبه 25 آذرماه سال 1392 14:26
دستمال کاغذی به اشک گفت : قطره قطره ات طلاست یک کم از طلای خود حراج می کنی ؟ عاشقم با من ازدواج می کنی ؟ اشک گفت : ازدواج اشک و دستمال کاغذی ! تو چقد ساده ای خوش خیالی کاغذی ! توی ازدواج ما تو مچاله می شوی چرک می شوی وتکه ای زباله می شوی پس برو بی خیال باش عاشقی کجاست ! تو فقط دستمال باش ! دستمال کاغذی دلش شکست گوشه...
-
زنان این دیار
دوشنبه 25 آذرماه سال 1392 11:45
از خیابان که رد می شوم، بیلبوردش را می بینم که خیلیها برایش تبریک نوشته اند و آروزی موفقیت کرده اند. بیشتر از همه مردم دهستانش خوشحالند ازین موضوع و سر از پا نمی شناسند. می گوید از دل محدودیت متولد شده اما تلاش می کند تا محدودیت را با کمک مردم لولمان بشکند و شهرشان را نمونه کند. حرفهایش را که می خانم، خوشنود می شوم از...
-
اصلن ما پدیده ایم
یکشنبه 24 آذرماه سال 1392 15:15
ما ایرانی ها جماعت دوست داشتنی، با هوش، غیرقابل پیش بینی و اهل ریسکی هستیم و خیلی دوست داریم همیشه بر سر زبانها باشیم . باور نمی کنید؟؟؟؟ پس اینجا رو بخونید تا باور کنید. والا اصلن ما پدیده ایم...
-
مرا با عیبهایم دوست بدار
یکشنبه 24 آذرماه سال 1392 11:30
مدتها بود میخاستم به او زنگ بزنم تا احوالش را بپرسم اما هر بار یاد حرفهای آخرش می افتادم که جلوی دوستانم خُردم کرد، اصلن له ام کرد. هر بار که به یاد حرفهایش می افتادم یک حس بد و خوب در وجودم شناور بود. از یک طرف حرفهای خوب و انرژی مثبت و زیبا اندیشی اش را به یاد می آوردم و از یک طرف حرفهایی که در جلوی دوستانم به زبان...
-
تق تقی
پنجشنبه 21 آذرماه سال 1392 13:00
کوچیک که بودم آرزو داشتم یه کفش پاشنه بلند داشته باشم اما بیشتر اوقات کفشهای اسپرت و دخترونه نصیبم میشد. یک روز بدجوری به جان مامان افتادم که من کفش تق تقی سفید میخام. بالاخره مامان من و خاهرم رو برداشت و برد تا برای جفتمون کفش بخره اونم تق تقی. داخل مغازه که شدیم مامان به فروشنده گفت که چه مدل کفشی میخاییم و آقای...
-
یک کارآفرین موفق
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 12:40
سرمایه ی بی نهایت من، علم من است. اینجا
-
زن ها و مرد ها
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 11:05
زن: غذا خوردن در رستوران زن غذا خوردن در رستوران را راهی می داند برای ایجاد و پرورش ارتباط، در میان گذاشتن مشکلات یا حمایت از یک دوست. سر میز غذا خوری، زن همه را با اسم کوچک صدا می زند چون این در ایجاد ارتباط موثر است. اگر باربارا و لیونا و روبین و لیزا با هم برای غذا خوردن بیرون بروند یکدیگر را با نامهای خود خاهند...
-
بدجور میسوزه
یکشنبه 17 آذرماه سال 1392 13:20
- دارم پیاده تو خیابون قدم می زنم. راننده ی ماشین که پرچم "یا حسین مظلوم" به آنتنش وصله زل زده به پالتوی کوتام. با خودم می گم: اون پرچم "یا حسین مظلومت" رو باور کنم یا چشم چرونیتو؟؟؟؟؟ - رفتم فیلم بخرم. فروشنده به جای 200 تومن باقی مونده دست کرد از تو دخلش و دو تا آدامس موزی بهم داد و گفت: بفرما...
-
دانش + جو
شنبه 16 آذرماه سال 1392 12:50
بسیج دانشگاهی دانشگاهمون مسیج داده: دانشجو یعنی تلاش، امید، آینده، صبر، یعنی تمام آنهایی که رفتند تا ما .... بمانیم. "روز دانشجو گرامی باد" تبریک به: خاهران گل خودم دوستان حقیقی ام دوستان مجازیم: میثاق/ مائده/ زویا/ رها/ جودی/ خانوم اردیبهشتی/ ته تغاری/ بانوی نیمروز و هر دوستی که از قلم افتاده...
-
تصمیم مهم
شنبه 16 آذرماه سال 1392 11:40
اینجا و اینجا
-
پول چرک کف دست نیست بخدا
پنجشنبه 14 آذرماه سال 1392 09:15
شاید خیلی از ما بچه ها در دوران کودکی وقتی این کارتون میگ میگ رو نگاه می کردیم، این جناب میگ میگ خان رو که در نزاع با این روباه بی نوا برنده بود، تحسین می کردیم اما خب خیلیها هم بودند و هستند ازینکه چشم دیدن میگ میگ رو نداشتند و ندارند چرا که روباه رو به شکلهای ممکنه دچار مشکل می کرد و یه ابر. قدرتی بود برای خودش....
-
دلنشینه این صوت
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 12:20
ظهر باشه و این صدای زیبا به گوشت برسه ...
-
STOP
دوشنبه 11 آذرماه سال 1392 15:20
می دانی آدمها یک جا نقطه ی "ایست" دارند. مثل ایست/ بازرسی می ماند. آدم می ایستد و نگاه می کند به گذشته، به اتفاقاتی که برایش افتاده، به آدمهایی که در زندگیش بودند و هستند. وقتی ایست تمام شد، شروع می کند به بازرسی خود که چه کرده و چه به دست آورده. کاش جریمه ای در کار نباشد اگر هم بود به قیمت از دست دادن...
-
باید امیدوار بود؟
دوشنبه 11 آذرماه سال 1392 12:55
10 آذر روز جهانی مبارزه با ایدز دیشب بی.بی 30 داشت یه گزارش نشون میداد از ایدز که می گفت آمار مبتلایان به این بیماری از سال 82 تا کنون 9 برابر شده که بیشترین دلیلش رو، رفتار پر خطر ج.ن.س.ی می دونند. بعد از گذارش، یک جوان 21 ساله به نام سام که حدود یکسال و خورده ای بود به ایدز مبتلا شده درین مورد گفت: مدتی بود که...
-
شنبه ای که با ...
یکشنبه 10 آذرماه سال 1392 10:00
رفتم در کمد محل کارم رو باز کنم که از توش وسایل بردارم، دیدم دستمال کاغذیم پودر شده قسمتیش. بیشتر محتویات کمد رو دید زدم، منو برق سه فاز گرفت... از خدماتی مون که داره میزم رو تمیز می کنه می پرسم: آقای "ح" به نظرت اینا رو موش خورده؟؟؟ با یه تاسف خاصی میگه: آره ببین اثراتش روی وسایلا هست. بهش می گم میشه تو...
-
با درد و دله که ...
پنجشنبه 7 آذرماه سال 1392 14:20
یه سری از دل ها درشون بازه. می فهمی تو دلش چیه. ولی یه سری از دل ها هست که درش بسته اس. این قدر بسته نگه اش می دارند که بالاخره یه روز مجبور می شند بشکنند و همه چی خراب میشه . آقای مجری : در دل آدم چهجوری باز می شه ؟ فامیل دور : در دل آدم، با درد دله که باز می شه . . . + موسیقی بی کلام
-
از قلبتان پیروی کنید
چهارشنبه 6 آذرماه سال 1392 15:30
اگر یک قورباغه تیزهوش وشاد را بردارید وداخل یک ظرف آب جوش بیندازید قورباغه چه کار می کند؟ بیرون می پرد!درواقع قورباغه فورا به این نتیجه می رسد که لذتی در کار نیست وباید برود ! حالا اگر همین قورباغه یا یکی از فامیلهایش را بردارید وداخل یک ظرف آب سرد بیندازید وبعد ظرف را روی اجاق بگذارید وبتدریج به آن حرارت بدهید...
-
با انرژی آمدم
چهارشنبه 6 آذرماه سال 1392 11:50
آدمیزاد اگه وبلاگ داشته باشه اما نتونه بنویسه یعنی وقت نداشته باشه که بنویسه مثه یه آدم می مونه که لال از دنیا بره. ( البته خودم رو عرض می کنم و جسارتی نباشه به باقی بلاگر های عزیز ) این چند روزه در محل کار سرم اینقدر شلوغ بود که نتونستم یه پست درست و درمون بگذارم. تا میومدم برای دوستان کامنت بگذارم، کاری پیش میومد...
-
سلام بر صلح
دوشنبه 4 آذرماه سال 1392 14:50
راست می گویند انسان به امید زنده است. + اینجــــــــــا
-
رها کن
یکشنبه 3 آذرماه سال 1392 08:30
-
سپاسگذارم
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1392 12:40
داشتم خبرنامه ی وبلاگم رو نگاه می کردم تا از خصوصیها پاکش کنم چشمم خورد به یه پیغام خصوصی (که البته تاریخش بر می گرده به شهریور ماه 92) با این مضمون: تصویر هدر حیاط خلوت دلتون حالمو خوب می کنه هر از گاهی که میام و مطالبتونو می خونم. تو این آشفته بازار زندگیایی خاکستری مایل به تیره امروز دمی حال خوب نعمته. امید که...
-
ارثیه با اعمال شاغه
سهشنبه 28 آبانماه سال 1392 13:31
از زمانهای قدیم نه آنقدر هم قدیم مثلن همین 20 سال پیش تا جایی که به یاد دارم درد همیشگیم دندان درد بود. دردهایی را که با تجویز قرص ایپوپروفن دکتر جوانی که در نزدیکی محل زندگیمان طبابت می کرد، چاره می کردم. هر زمان که این دندانها شروع می کرد به درد گرفتن تمام قوت را از من می گرفت تا جایی که در خانه شایعه شده بود اگر...
-
:)))))))))))))))<
سهشنبه 28 آبانماه سال 1392 08:29
-
پایان
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 12:00
زمستان 91 بود. توی سرویس شرکت و داشتیم می آمدیم سر کار. یک دفعه ای نگاه همگی مون افتاد به صحنه ای که شاید خیلیهامون فقط توی فیلم های سینمایی دیده بودیم. جوانکی خودش را اعدام کرده بود. (شهرک صنعتی واقع در روستاییه که باید از کنارش رد شد تا بهش رسید که درختان زیادی در اون مسیر وجود داره) به معنای واقعی تمام آن روز به...
-
پست برفی
یکشنبه 26 آبانماه سال 1392 14:20
روزی معلمی از دانش آموزان خاست که برای زنگ نقاشی هر چی که دوست داشتن بکشن. کار بچه ها که تموم شد، معلم رفت کنار شون تا به نقاشی هاشون نمره بده. معلم یکی یکی به دانش آموزان نمره می داد تا رسید به یه نقاشی که فقط یه برگ روی زمین افتاده بود. معلم از دانش آموز پرسید: این چه نقاشیه که کشیدی؟؟؟؟؟؟ دانش آموز گفت: این یه...
-
تعطیل یا تعطیلی؟؟؟
شنبه 25 آبانماه سال 1392 16:30
قبل تر ها که برف می آمد مدارس تعطیل می شد اما این روز ها که در رشت باران بیاید، مدارس تعطیل می شود. +اینجا
-
نشانه ها
سهشنبه 21 آبانماه سال 1392 14:30
شاید گاهی برای خوب بودن باید به اطراف نگاه کرد. خوب بودن آنقدر ها هم سخت نیست. این عکس یک دنیا حرف دارد + اینجـــــــــــا
-
فیلمی که ارزش دیدن دارد
سهشنبه 21 آبانماه سال 1392 12:45
دفترچه خاطرات نقره ای ( SILVER LINING PLAYBOOK ) فیلمی بود که بعد از مدتها نیمه کاره دیدنش دیشب تا انتها دیدمش و بسیار لذت بردم هم از بازی بازیگران و هم داستان فیلم و هم موضوعی که به آن پرداخته شده بود. پت (برادلی کوپر) و تیفانی (جنیفر لارنس) بنا به قراری که با هم می گذارن روند داستان رو به شکل زیبایی به تصویر می کشند...