خوب یا بد هرچه هست آثار ماست
اهل عشق، اهل علم، اهل تخت
کار ما کردند هم آسان و سخت...
اهل علم آمد به دانائی فزود
اهل عشق آئین زیبائی گشود...
اهل تخت آمد حکومت دار شد
خلق از کردار او بیمار شد
با زبان صدها اسیر آزاد کرد
در نهان با مردمان بیداد کرد
اهل تخت آمد که نادانی کند
هرچه آبادیست ویرانی کند
حاکمان اندیشه در غل کرده اند
عاشقان دنیا پر از گل کرده اند
حاکمان خود عاقبت گم کرده اند
عاشقان خود وقف مردم کرده اند ...
"روانشاد مجتبا کاشانی"
باران نوشت: باز دوباره قسمتی از خاک ایران لرزید، دوباره خانه هایی ویران شدند و کودکانی بی سرپناه و ... خبر از اینجا
این اشکها برایم چه آشناست.
می دانم سالها می گذرد تا دلت این غم را باور کند
اما رسم زمانه این چنین است که باید تاب بیاوری و باور کنی که دیگر شانه ای نیست که سرت را بر رویش بگذاری
بی منت و بی چشمداشت.
امیدوارم این اشک ها دیگر بار جز برای شادی بر گونه هایت نبارد.