ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

نوشتم بالاخره

هوا آفتابیه و آسمون آبی و پنجره ی محل کارم روبروی منظره ی چشم نوازیه که حال آدم رو خوب میکنه. ناهارم رو خوردم و یکسری از گزارشات رو حاضر کردم و روزبه بمانی گوش میدم: اتفاق

من از وقتی تو رو دیدم 

زمان یک ثانیه م نگذشت 

مگه میشه تو رو دید

به قبل دیدنت برگشت

مگه میشه تو رو دید

ازین رویا گذشت ...

چه سه ماه سخت و دردناکی بود و ما چقدر هنوز شجاعت داریم که توی این سرزمین زندگی میکنیم با این اتفاقات، نفس می کشیم، ازدواج می کنیم، بچه دار میشیم و ....

 نمی دونم سازگار شدیم و عادی شده همه چی برامون یا ...

توی این مدت سینما نرفتم یعنی عملن سینما از طرف من تحریم شده است. سیروان خسروی و احسان حائری رو از پیچ اینستاگرام آنفالو کردم علی رقم علاقه ی شدید قلبی که به هنرشون داشتم اما وقتی ادبیات نافرمی دارن در مواجهه با مسائل روز بهتره من دیگه فن شون نباشم. بماند که خیلی از بازیگران رو از آبانماه آنفالو کرده بودم ...

از دی ماه دوباره شروع کردم به کتاب خوندن. دو تا کتاب عالی رو تموم کردم که بعدن معرفی میکنم و فیلمهای 2019 دیدم. همچنان کلاس موسیقی میرم و باشگاه رو یکماه تعطیل کردم به خاطر جراحی دندانی که انجام داده بودم اما دوباره میرم و کلی هم بدنم رو فرم اومده و سایز هم کم کردم. 

تعطیلات آخر هفته رو دارم میرم یزد. بالاخره شد که بشه یزد رو ببینم. یزد قشنگم منتظرم بی صبرانه ببینمت که. چقدر امسال دلم میخواست دوباره برم کویر. این تور علاوه بر یزد گردی یه نصف روز کویرگردی هم داره و من چقدر خوشحالم. بعد اینهمه مدت میرم این کله م یه هوا میخوره یکم حالم جا میادبخدا. 

چقدر توی این مدت سعی کردم به خودم امیدواری و آرامش بدم. چقدر سعی کردم کتاب بخونم از کشور هایی که گذر دوران ما رو داشتن، خوشحالم سعیم بی نتیجه نموند و این بحران نامیدی و نگرانی کمی رفع شد.

با دوستان جدیدی آشنا شدم و ازین بابت خیلی خوشحالم. دارم برمیگردم به دوره ای که با آدمهای زیادی در ارتباط بودم و اما این دوستی ها با 10 سال پیش یه فرق اساسی داره و اون اینه که من کلی تغییر کردم و بزرگ شدم، آدم محتاط قبلی نیستم و تفاوتهای آدمها رو می پذیرم و پیش داروری در موردشون ندارم. راحت شماره تماس و پیچ ینستاگرامم رو بهشون میدم و نگرانی ندارم چون اعتقاد دارم آدمها روی هم تاثیر میگذارن و بطبع وقتی من مثبت و مفید و محترم رفتار کنم بازخورد رفتار هاشون به من هم حتمن همین خواهد بود.

دوستای جدید رو دوست دارم خصوصن یکی شون رو خیلی بیشتر، خیلی خیلی بیشتر و براش خیلی احترام قایلم و خوشحالم این احترام هم دو طرفه ست.

فیلم آنجلای لوک بسون یه سکانس حیرت انگیز داره. جایی که آندره جلوی آینه می ایسته و فرشته ازش میخاد که به خودش ابراز علاقه و دوست داشتن کنه اما آندره نمی تونه چنین کاری رو انجام بده. فرشته به آندره میگه کسی تا حالا چنین رفتاری رو باهات نداشته. بدنت رو ببین زیر فقدان اعتماد بنفس و دوست نداشتن له شده و اما آندره سعی می کنه تا کلمه ی دوست داشتنش رو به زبون بیاره.

سعی کنیم خودمون رو بپذیریم با همه ی محدودیتهایی که داریم و به خودمون برچسب نزنیم ..