ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

استراتژی "هر کی تو رو زد، تو هم بزنش"

پدر مادر های زمان قدیم با اینکه از نظر مالی و تکنولوژی در فقر بودن اما وقتی بچه هاشون با کسی دعواش می شد، بهشون هشدار می دادند که باید بری باهاش دوست بشی و دعوا معنی نداره (مادر من این دیدگاه قشنگ رو برام به یادگار گذاشته و از زمان بچگی نه تنها خودش با همه مهربون بوده بلکه به ما هم یاد داده که دیگران رو دوست داشته باشیم) اما تو این عصر تکنولوژی کم ندیدم پدر مادرای امروزی رو که به بچه شون می گن: اگه فلانی تو رو زد، تو هم بزنش.
این استراتژی "هر کی تو رو زد، تو هم بزنش" می تونه آغاز ج.نگهای نوینی در دنیا باشه که مبداء ش ایران بوده باشه یا مثلن کشور های جهان سوم...


پ.ن: این مطالب یهو به ذهنم رسید هر چند الان مدتها دغدغه ی ذهنی من خشونت این بچه ها و پدر مادر هاشونه. یعنی می تونه ربطی به هیژده تیر داشته باشه؟

نظرات 11 + ارسال نظر
ساسا چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:28 http://www.khordeforooshi.blogfa.com

ممنون که از امروز نوشتی. داره کم کم از اذهان پاک میشه.
چقدر خوب گفتی. واقعا اگه یکی بچه ات رو بزنه بهش چی میگی؟ خوب بچه باید بلد باشه از خودش دفاع کنه، وگرنه حقش رو میخورن. به هرحال مامان محترم خوب چیزی به شما یاد دادن و این پست شما تلنگری برام بود.


ساسا اونی که بچه ی منو میزنه بچه ست و درک درستی از موقعیت نداره. من به عنوان یک بزرگتر اول به بچه ی خودم یاد بدم قراره یک زندگی مسالمت آمیز همراه با صلح رو با دیگری داشته باشم در غیر اینصورت بیشتر اوقات تنش رو تجربه می کنم.
البته اینو بگم بعضیها ذاتشون از همون بچگی نافرمه

نادی پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:26

حد وسط را بایذ آموزش داد گاهی لازمه از خود دفاع کرد حتی اگر اون بچه درک درستی نداشته باشد.چون سکوت و مسالمت در مقابل این رفتار بچه ها، آنها را جریع تر میکند و باعش ادامه اون رفتار می شود.

من بچه هایی دیدم که بشدت خشند و با هر کاری میخان این خشونت رو نشون بدن تا تخلیه بشن چون الگو هایی دارن که اینها رو بهشون آموزش میده بهشون. واقعن چند نفر از ما هست که به یاد میاره آدمهایی رو که تو زندگی مون بودند که با یک حرکت یا حرفشون زندگی هامون بالا و پایین شد...

خاهر بهار پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:25

الان کسی هیژده تیر یادش نمیاد حالا ذاون به کنار 25 خوردادماه هم یادش نمیاد گند بزنن به این حافظه تاریخی ملت
اره اون میزنه تو هم بزن
اون میدزده تو هم بدزد
فقط تو بدی از هم پیشی میگیریم
مثلن نمیگن اگه اون یه اشغال از زمین برداشت انداخت سطل زباله تو دو تا بردار

ما مردمی هستیم با حافظه ی تاریخی ضعیف خیلی هم ضعیف
چقدر خط آخرت رو دوست داشتم بهار

Mr PACT پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:34

بنظرم مشکل اینجاست که اگه یکی بزنه و تو نزنی و بری بخوای باهاش مهربانی کنی اینجور برداشت میشه که ازش میترسی و کم آوردی و از اون روز به بعد همیشه میخواد بهت زور بگه و اینه که تو کت آدم نمیره!
18 تیر چه خبره مگه؟!

من به صلح اعتقاد و خشونت رو قبول ندارم خصوصن در مورد بچه ها
18 تیر 78/ ک.وی دانش.گاه

یک ذهن پریشان پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:08

نمی فهمم چه بلایی سر ماها اومده . میبینی بچه کل زار و زندگی آدم و ریخته بهم و هر هنری بلد بوده پیاده کرده بعد پدرمادرش صاف صاف نشستن و نگاه میکنن . بعد من مخ شازده رو میخورم که جایی رفتیم این حرفو نگی اون کارو نکنی . :(

ببین کار درست رو تو می کنی که بهش یاد می دی به فضای شخصی و حریمشون احترام بگذاره

یک ذهن پریشان پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:09

راستی امیدوارم اون سفر بالایی جور بشه

اگه جور بشه عالی میشه .عالی ورویایی و دوست داشتنی

نادی پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:32

من از خشونت ، دعوا متنفرم...

و آدم هایی در زندگیم بودن و هستن که هنوز با رفتارشون منو می آزارند و گاهی حتی با یه نگاه کوچک شان همه مرا بالا و پایین میکند.اما..

گذشت و مهربانی را از مادر یاد گرفتم و تنش های درونی خودرابه گونه ای خنثی میکنم.حتی الامکان هم از درگیری های لفظی دوری میکنم ..

گذشت و مهربانی را همه جا نباید خرج کرد.

خانم روانشناس دراینباره حرف بسیار است...

منم بشدت از خشونت بیزارم برای همین همیشه سعی می کنم با آدمهای زندگی و اطرافم با هم تمرین کنیم صلح و مهربونی رو و آشتی کنیم باهاش.
در مورد این پست حتمن خاطره ای رو می نویسم که گفتم مادرم مسببش
موافقم باهات گذشت و مهربانی برای اونهایی که درک دستی از آدمها، موقعیت و زندگی ندارند مثله یک سم می مونه که انگاری میخاییم باهاش خود کشی کنیم

نادی پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:41

گاهی با خود فکر میکنم نکنه ار ترس رویارویی پشت مهربانی و گذشت پنهان شده ام...

قبول کن مفهوم واژه ها را درست نمی فهمیم و القای در دراز مدت
نتیجه اش میشه که جسارت مون کم بشه

قبول می کنم نه مفهوم واژه ها را می فهیمیم و نه خودمون رو و نه عکس العملی رو که قراره در شرایط مورد نظر انجام بدیم
برای اینکه خوب دیده بشیم مجبوریم نقشی رو بازی کنیم برخلاف وجود خودمون وجودی که باهاش زندگی می کنیم اما دیگران رو مالکش می کنیم با ترسهامون

سوره پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 18:17

وظیفۀ خودم میدونم یادش بدم از حقش دفاع کنه نه اینکه بشینه و نگاه کنه
صلح به قیمت توسری خور بودن نمیخوام
آخر و عاقبتش میشه من که نتونم حقم رو حتی از فنقل لچه ها هم بگیرم و اونا سوارم باشن

متاسفانه دید همه مایی که از بچگی با خشونت و توهین بزرگ شدیم رو در رو بودن و گرفتن حق به قیمت زخمی کردن هم می تونه باشه. شاید اگه کمی ملایم تر به درون خودمون نگاه کنیم و با وضعیت موجود رابطه ای برقرار کنیم راحت بتونیم خشونت رو از بین ببریم

زویا جمعه 20 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:45

تا وقتی دیدمون جوریه که انگار میترسیم چیزی ازمون کم شده باشه یا باید هر جور شده حقمونو از ادم های بد و ظالم اطراقمون بگیریم همینه. مثه ادم هایی که دزدی میکنن و میگن حقمونه، میخوان حقشونو از جیب بقیه بردارن!

چقدر این حرفات خوب بود زویا

My white house شنبه 21 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:53 http://mennomen.mihanblog.com

راست میگی،درواقع ما ادمها خودخواهتر شدهایم وداریم همین را به بچه هامون یادمیدیم:(

برای رفع مسوولیت خودمون و به باور اینکه میخاییم مسوولیت ذیر بارشون بیاریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد