ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

جهان سوم و پر از اتفاقات جورو واجور

اول این خبر رو بخونید!

دوم اینکه شبکه ج.م کلی کالای وطنی رو تبلیغ می کنه بعد با دستش قلب درست می کنه و میگه: انتخابمه چون مال وطنمه.

طبق خط اول پست، تعدادی از فیلمسازا فعلن نمی تونن کار کنن. بعدش طبق خط دوم پست خیلی از وسایلای ایرانی داره اونجا تبلیغ میشه.

حالا سر جمع دو خطوط اگه وسایلامونم اخطار بگیرن  ازنهادهای مخصوص خودشون، فکر کنید تح.ری.م داخلی رو هم باید به تح.ری.م های خارجی اضافه کنید بعد این وسط ما باید رو بیاریم به دوران غار نشینی و این صُبتا. با چارپایان سفر کنیم. از حنا و وسایلای طبیعی موجود در طبیعت سود ببریم و غذا های ارگانیک بخوریم. خیلی هم خوش میگذره اصلن ...


نمی دونم فازشون چیه؟برای ملت سریال تنهایی لیلا رو پخش می کنن بعد ازین مورد تعجب می کنن.به هر حال هر کی یه اعتقادی داره دیگه مهم اینه که به باقی آدما ضرری نرسونه و  مسوولیت رفتار خودش رو بپذیره طرف.


آخوندک و باقی قضایا

ما تو راهروی شرکتمون یه محوطه ی کوچیک داریم که کلی کاکتوس توش کاشته شده و اتفاقن جلوی ورودی اتاقم هست. هر روز صبح حتمن باید برم نوازششون کنم و حالشونو بپرسم. یکی ازین کاکتوسا اونقده بزرگ شده که داره سر به فلک میکشه. وقتی داشتم ورندازش می کردم دیدم دچار رشد بی رویه از قسمت انتهایی شده همچنان به کند وکاوم ادامه دادم که دیدم نه بابا این آخوندکِ که بهش آویزون شده. هر وقت آخوندک می بینم یاد یکی از دوستان بهمراه خانواده ش توی ماسال می افتم. اصلن این خانواده خود خودِ زندگی بودن، اصلِ اصل.


دیروز به یکی از همکارام گفتم: تو از سر اجبار میایی سرکار یا بخاطر مستقل نبودن؟ فکر کنم بهش برخورد آخه جواب مسیجامو دیگه نداد. واقعیتش اینه که این همکارمون با رشته ی تحصیلی خوب و مدرک خوب تری که داره میتونه توی شرکتای  دیگه کار کنه و خیلی بهتر ازینه که بمون جایی که باباش سهامداره و بهش بی احترامی هم بشه. خب من به باباش و تعلقاتش کاری ندارم اما خداییش آدم جایی که شخصیتش رو خرد کنن و بهش بی احترامی بشه می مونه مگه؟ فکر کنم فقط این از کسی بر میاد که به خودش متکی نیست و آزادی فکر و عمل نداره. حالا امیدوارم این همکارم منو امروز دیدم برام لوچان( چشم غره) نزنه

حالا اگه به من بگه توی که جای من نیستی اینطوری فضولی میکنی، بهش می گم اتفاقن من جاش بودم و کارمو خیلی دوست داشتمو و بهم بی احترامی هم شد و کلی حرف هم خوردم اما با نهایت احترام کلید رو براشون گذاشتم و هر وقت هم زنگ زدن محلشون نزاشتم. بهمین سادگی. گاهی اوقات باید موند و شرایط رو به نفع خودمون عوض کنیم اما گاهی اوقات موقعیت آدم نه تنها عوض نمیشه بلکه شخصیت آدم هم زیر سوال میره. بهمین راحتی...


از بانک ملت2 میلیون وام گرفتم البته غلط کردم. ضامنش هم شوهر خاله مِ که ای کاش نبود. البته از سر اجبار بهش رو انداختم بازم البته من نه خاهرم. موقع پرداخت قسطش که میشه این 4 ستون بدنم می لرزه. حالا اینهمه قسط واریز کردم بازم یک و خورده ایش مونده. جالب اینه یه بار دو تا از قسطاش عقب افتاده بودبانک ذلیل مرده نامه میزنه به ضامن که شوهر خاله م باشه. خاله هم زنگ پشت زنگ انگاری من دارم از مرز فرار می کنم منم سرم اینجا شلوغ وقت نداشتم جواب تلفن کسی رو بدم. اینقده اون روز به خودم و بانک کلن هر کی دستم رسید فحش دادم و بد و بیراه گفتم که خسته شدم. بعدش به خاله هم زنگ زدم که خاله یه بار نترسیا من از مرز فرار نمی کنم همونطوری که بابای من براتون 10 میلیون ضمانت کرد و شما خونه تو ساختی و از مرز مملکت خارج نشدی. برای من خیلی سنگینه که منت کسی روی سرم باشه خصوصن اونایی که به مفتی هم نمی ارزن نه خودشون و نه منتشون.