ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

درد بیعاری

30 دی 95 بود. دم ظهری خبر آتش سوزی پلاسکو رو شنیدم. ساختمانی که تا اون روز اسمی ازش نمی دونستم. ساختمونی که کلی آدم زحمتکش توش کار می کردن و چرخ زندگی و مملکت رو می چرخوندند. تا عصر خبر دادن کلی آتش نشان هم وارد ساختمان شدن که اثری ازشون نیست و من هر لحظه بغض می کردم و اشکهایی که سرازیر می شدند. به معجزه ایمان داشتم و هر لحظه از ته دل دعا می کردم هر کی توی اون ساختمون هست به سلامت برگرده. خیلی امیدوار بودم، خیلی.

پیکر عزیزانمون که پیدا شد تا یکهفته حالم بد بود. ازین دست اتفاقات توی این مملکت کم نیفته و کم به چشم ندیدیم. اتفاق کشتی سانچی که الان یکهفته از آتش سوزیش میگذره منو یاد پلاسکو انداخت. دیروز توی برنامه ی حالا خورشید اشکهای همسر سرمهندس کشتی عجیب دردناک بود و دل بدرد آور.

میدونید وقتی کسی دردی رو ببینه اما خودشو بزنه به ندیدن یعنی اصلن مهم نباشه سر دیگری چی بلایی میاد، بیعاری شده جز عاداتش و می دونید که ترک عادت هم موجب مرضه و چیزی نمیشه گفت جز اینکه جامعه ی ما سخت بیماره، سختِ سختِ سخت...

لعنت

میدونید 5 شنبه که میشه حال منم دگرگون میشه. من سه شنبه و چهارشنبه و 5 شنبه رو از زندگیم خط زدم از بس اون سه روز برام کابوس بودن. من توی این 6 سالی که شاغل رسمی شدم قصد کردم کلاس برم تا یه چیزی یاد بگیرم اما خستگی مانع میشد اما امسال بعد از فوت خواهرم انواع و اقسام کلاسها رو ثبت نام کردم تا مشغول باشم و اون روز های سخت یادم بره اما هر بار توی هر حرکتی یاد خواهرم و دور همی های خواهرانه مون می افتم. بار ها هم توی همین وبلاگ براتون نوشتم که چه کار ها کردیم و کجا ها رفتیم و چه دور همی هایی داشتیم. شبها که میخوابم ذهنم میره سمتش و لحظاتی که مرگ لعنتی جدامون کرد و روحمون رو به بازی گرفت و بدجور هم داره با روان مون بازی می کنه. بار ها از خودم سوال کردم این دختر با انگیزه و با انرژی جای کسی رو توی این دنیا نگرفته بود و سراسر زندگی بود. من جواب می خوام از اون کسی که نتونست ببینه با داشته های خودمون خوش بودیم.

لعنت به درد

لعنت به بیماری

لعنت به مرگ اجباری