ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

مرا با عیبهایم دوست بدار

مدتها بود میخاستم به او زنگ بزنم تا احوالش را بپرسم اما هر بار یاد حرفهای آخرش می افتادم که جلوی دوستانم خُردم کرد، اصلن له ام کرد. هر بار که به یاد حرفهایش می افتادم یک حس بد و خوب در وجودم شناور بود. از یک طرف حرفهای خوب و انرژی مثبت و زیبا اندیشی اش را به یاد می آوردم و از یک طرف حرفهایی که در جلوی دوستانم به زبان آورد که از او بعید می دانستم که همیشه ادعای دوست داشتن من را داشت و به وجودم افتخار می کرد و به من اعتماد داشت و می دانست در هر کاری موفق می شوم.
  
باید با خودم کنار می آمدم. حرفهایی که ناسزاوارانه تقدیمم کرده بود را از ذهنم می ریختم بیرون و یا خوبیهایش را پررنگ تر می کردم. من با او 39 سال فاصله ی سنی داشتم اما بیشتر اوقات با هم خوب کنار می آمدیم با اینکه گاهی آنقدر حرفهایش را پیچ می داد که از حوصله ام خارج می شد اما می گذاشتم به پای سن و تجربه اش که میخاهد برای همه بازگو کند تا درس عبرتی شود.
با تردید شماره اش را گرفتم. مثل همیشه با انرژی جواب تلفن را داد و حال جسمی خرابم را با صدای مهربانش، گرمی بخشید. از گذشته حرف زدیم و از حال خودمان و که چه می کنیم. قراری گذاشتیم تا بهمین زودیها همدیگر را ببینیم.
ما آدمها شاید از خیلی از رفتار ها، برای خودمان سدی درست می کنیم برای دوست نداشتن و دوست نداشته شدن. خیلی از رفتار ها و حرفها را شاید از روی محبت به عزیزانمان تجویز می کنیم غافل ازینکه بدانیم شاید نسخه مان برای همگان قابل اجرا نباشد. شاید حرفهای این دوستم از روی خیرخاهی بود و اما با خیرخاهی نا بجایش دوستیمان را زیرپا گذاشت و پیشرفتی را که می توانستیم با جمع داشته باشیم را به تعویق انداخت.
اگر کسی را دوست داریم با عیبهایش پذیرایش باشیم چرا که آدم بی عیب وجود ندارد...


رفیق نوشت: به نادیا گفتم هوا اینجا عالی و آفتابی و روح انگیزه. این هوا آدم رو شاعر میکنه و شیدا.
جواب زیبایی بمن داد:

پس تا میتونی حس بگیر.برقص در میان بازوان نسیم و همه آسمان رو در نگاهت قاب کن.
ممنونم نادیا
نظرات 11 + ارسال نظر
Mr PACT یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 http://MisagheTanha.blogsky.com

نوشته ای با شخصیت های مبهم ولی پند آموز، ممنون قشنگ بود

ممنون میثاق جان. فکر می کنم همه ما یکبار هم که شده ازین آدمها تو زندگی داشتیم که از روی محبت ....

خاهر بهار یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:31

اره ادم خوبیه مهفشی جوووووووووونم-خیلی هم از لحاظ جثه کوچولو مثل هولو میمونه ادمئ بخورتش

عجبا

اسمان یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:51 http://mennomen.mihanblog.com

بخشیدن قدرت عجیبی میخواهد ،کینه و نفرت و ازرده بودن همیشه قویتر هست ،اما وقتی میبخشیم ارامش خانه نشین قلبمون میشود

ولی آسمان همیشه اون ته ته ای قلب آدم انگاری یه رنجشی هست از کسی که این قلب رو خراش داده. قبول داری؟؟؟؟

زویا یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 http://zehnemanedige.persianblog.ir

حیف که این بلاگ نمیذاره بیشتر از یک لایک بزنیم :))
بیگ لایک خلاصه :))
بسی زیبا نوشته بودی و بسی پیام های اخلاقی - روانشناختی خوبی داشت
حالا این دوستتو که دیدی برامون بنویس در موردش :)

تو همیشه بمن لطف داری خانوم دکتر عزیز.
حتمن می نویسم ازین بانو 69 ساله که وقتی با هم هستیم کلی خوش میگذرونیم

مرضیه یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:53

ای جانم باران قشنگم میتونم حدس بزنم چه کسی رو میگی.ولی کارخوبی کردی عزیزدلم.بینهایت تحسینت میکنم.منم بارها در مورد اطرافیانم که موجب ناراحتی من شده بودن ولی بازم دلم نیومده و خودم پا پیش گذاشتم برای دوستی مجدد و صحبت کردن.آدم از خوبی کردن هیچیش نمیشه.بجز اینکه یه اعصاب آروم و یه دل شاد براش میمونه...

می دونم که حتمن شناختیش مرضیه اما خداییش از بین همه اونها این آدم از همه شون مثبت تر و مهربون تر بود. یادته یه بار بهت گفتم خاش بهم گفت مرضیه باربیه
ممنون ازینکه همیشه میای اینجا مرضیه

ronak یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 14:26 http://1ronak.blogfa.com

دوست باوفای من سلام...ممنون بهم سر زدی..خیلی به من لطف داری.امروز اتفاقا یادت افتادم و تصمیم داشتم از وبلاگ ازی لینکتو بردارم و بخونمت که دیدم دل به دل راه داره و خودت اومدی
من هم زود گذشت میکنم و سعی میکنم به دل نگیرم اما به قول خودت یه خراش جزئی هم که شده باقی میمونه توی دل ادم...مخصوصا اگه یه نفر رو بارها ببخشی
منم بی پولی رو دوست داشتم

درود به روناک عزیز و هنرمند. شما بمن لطف داری بانو
ممنون ازینکه این حسم رو درک کردی. گاهی اوقات به قول خودت بخشش آدمها برای چند بار میشه یه عذاب برای روح خودمون
خب چون تو اهل فیلم دیدن هستی مطمئنم که خوشت اومده

ساسا یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 16:13 http://www.khordeforooshi.blogfa.com

آفرین که پیش ساخته ذهنت رو شکوندی و کار بزرگی کردی.

ممنونم

بانوی ماه یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:52 http://mid-day-moon.blogsky.com

میدونی عزیزم
گاهی حتی بزرگ ها کار هایی میکنن که ازش منظوری ندارند.
شنیدی میگن بخشش از بزرگان هست؟
این بزرگان از نظر سنی نیست و تو با کینه ای نبودن و کاری که کردی بزرگی بود عزیزم.
خیلی قشنگ نوشتی. کاش اونقدر همه ( بخصوص من) جرات این رو داشته باشیم که کینه ای نباشیم و ببخشیم

ممنونم بانو.
گاهی اوقات با یکی اوقات تلخی می کنم به خودم نهیب می زنم شاید لحظه ای دیگه اون آدم نباشه و یا من دیگه تو این دنیا نباشم پس چرا اینهمه جدل. برای همین همیشه برای آرامش خودم و برای کسی که آزارم داده دعا می کنم که به راه راست هدایت بشیم و چند صباحی که تو این دنیا هستیم مایه ی ناراحتی هم نباشیم

یک ذهن پریشان دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:25

میدونم چی میگی باران . منم دقیقا همین مشکل رو با مادربزرگم پیدا کردم . حرفی زده بود که دلم بدجوری شکسته بود . ولی عوضش یه عالمه خاطرات خوش توی بچگی برام ساخته بود . حرفش یادم نرفته ولی بخشیدمش به خاطر اونهمه خاطره ی خوب .

فریبا کم نبودن ازین آدما تو زندگیم اما انگاری وقتی یه زمانی میگذره باید برای آرامش روح و روان و ذهنمون هم که شده بخشیدشون خصوصن کسانی رو که باهاشون در ارتباطیم
کار خوبی کردی دوست بزرگوارم

mahi دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:34

یه حس مشترک...................

سلام بارون ....
زلال باشی الهی .....چقد باشی که میدونی مهم نیست...

ممنون از حس زیباتون
و خوش آمدی بانو

maede چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 22:35 http://ashiyane-nursing.mihanblog.com/

زیبا نوشتی این تجربتو باران جون...

ممنونم دوست من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد