عمر کمه صفا کن

روز هایی می آید که حس می کنی خیلی از درون شادی و تمام آهنگهای جک و جواد را پلی می کنی تا این شادی را دو چندان کند. بعد که تصمیم می گیری بی خبر به دیدار دوستت بروی اما او پیشدستی کرده و ناهار دعوتت می کند. یک پولی یکهو به حسابت ریخته می شود و از شادی در پوست خودت نمی گنجی چون می توانی قرض و قوله هایت را صاف کنی و پالتوی مورد علاقه ات را بخری. دوست دیگرت زنگ می زند و خبر بهبود حال پدرش را می دهد و این شادی را دوچندان می کند.
برای خاهر راه دورت از اتفاقات روزانه خانوادگی میگویی و یکهو وسط حرفت می گوید فیلم امر.یکن ها.ستل را برایت گیر آروده و ذوق می کنی از شنیدنش. هوا با اینکه ابری ست اما با تو ساز موافق می زند و ابرهایش را به شکلهای دلخواه تصور می کنی...

  

با دوست خوب وبلاگیت چت می کنی که چنان حالت را خوب می کند و او تمام نیکیها و خوبیهای عالم را برایت طلب می کند. دوستان وبلاگیت مسیج بارانت می کنند تا حالت را جویا شوند و شاد میشوی از پیغامهای پر مهرشان.
اصلن هوس می کنی یک مسیر طولانی را قدم بزنی حتا اگر پایت درد بگیرد. یک دسته گل یاس بخری و گل به دست تمام شهر را قدم بزنی. به کتاب فروشی مورد علاقه ات سر بزنی و با فروشنده خنده رویش هم صحبت شوی و مطمئن شوی هنوز هم فروشنده های خوش اخلاق وجود دارند.
و همه ی این خوشیها را 4 ساعت مرخصی تکمیل کند...
خوش باشید امروز و هر روز

این آهنگ برای شما دوستان بهتر از آب روان تا فردا که بر می گردم.