ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

دانستن زیادی هم خوب نیست

بعد از سلام و احوالپرسی و صبح بخیر، بی آنکه با هم صحبتی کنیم نگاهش را از روی من بر نمی داشت. من که زیر چشمی می دیدمش، توی دلم گفتم: لابد باز هم ریمل و رژ قرمز کمرنگم ذهنش را درگیر کرده و همش این سوال "خبریه؟ خوشگل پشگل کرده" توی ذهنش وول می خورد.
چند روز پیش که داشتم با خاهرم اس ام اس بازی می کردم موقع ناهار، رو کرد به من و گفت: خبریه؟؟؟؟ گفتم: نه بابا چه خبری؟؟ گفت: آخه همش داری اس ام اس میدی. خنده ای زورکی تحویلش دادم و مشغول خوردن ناهار شدم اما توی دلم از کنجکاوی بیش از حد این زن خنده ام گرفته بود و ازینکه زیادی خودش را با من نزدیک احساس می کرد تا سوالاتی از من بپرسد که اصلن نیازی نبود بداند، لجم گرفت.
  
همکار من نمی داند که من این رژ و ریمل را تازه خریده ام و هر بار که زمانی برایم پیش بیاید از آنها استفاده می کنم و خبر خاصی هم نیست و احیانن اگر هم خبری بود نیاز نبود که برای او توضیح دهم.
همکار من نمی داند زیادی خوب نیست وارد حریم خصوصی دیگران شد. همکار من نمی داند کنجکاوی مربوط به زمانهای خاصی از زندگی ست، زمانی که میخاهد هویت آدمها شکل بگیرد و آدم برای هر چیزی دنبال معنا و مفهومی ست اما کنجکاوی زیاد از حد فضولی تلقی خاهد شد. همکار من نمی داند مردم با آدم زیاده از حد کنجکاو نمی توانند کنار بیایند.
کاش همکارم یاد بگیرد دانستن بیش از اندازه زیاد هم خوب نیست حتا گاهی ممکن است برایش دردسر هم شود ...

پ.ن. 1 :برادر خوبم بابک اسحاقی عزیز خوشحالم ازینکه این پستت پر بود از آرامش و امیدواری و صبر. خوشحالم که سکوتت با چنین پستی شکست.

پ.ن. 2: دیروز خیلی خوش گذشت و روزی به یادماندنی و شادی برایم شد.

نظرات 15 + ارسال نظر
مشق سکوت- رها چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 16:16 http://www,mashghesokoot.blogfa.com

پارسال یه همکار آقا داشتم که منو دیوونه کرده بود با این سوالها و نگاههاش، نه اینکه رو من نظری داشته باشه، نه، کلا این بود، منتها فرقش اینه که واسه خانومها داستان سرایی طولانی تری دارن معمولا
یه وقتایی که راحتم میپرسید کی بود؟ چکار داشت؟
بعضیها اصلا مرز بین روابط رو نمیشناسن، من خودم از دوست صمیمیم هم همچین سوالایی نمیپرسم، اگه یکی دلش بخواد چیزی بگه آدم رو در جریان میذاره خودش

گاهی اوقات فکر می کنم این آدمها اصلن توی جامعه حضور ندراند و روابط چیزی سر در نمیارن. به هر حال توی جمع بودن به آدم خیلی خصلتها یاد میده که متاسفانه بعضیها رفتارهای ناشایستشو درود می کنند.

زویا چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 19:37 http://zehnemanedige.persianblog.ir

امون از این کنجکاوی ها و فضولی ها :)
ولی خب دیگه کاریش نمیشه کرد. بعضی وقت ها اصن آدما درجه نزدیکی و ارتباطشون رو در این میدونن که همه چیییییییزتو بهشون بگی!

خب من به دوستای خیلی نزدیکم چیزی نیم گم حالا که این خانوم همکار جای خودشو داره . والا

جودی آبوت با موهای مشکی چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 20:55 http://judy-abbott.blogsky.com

بهش بگو اااره خبریه!!!بعد بذار از فضولى منفجر شه ولى نگو بهش دیگه چیزى!!خخخ

ای کلک

بانوی ماه چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 23:53 http://mid-day-moon.blogsky.com

سلام
متاسفانه حریم شخصی برای خیلی ها تعریف نشده هست .
اگر شما با من سلام علیک داری دلیل بر این نمیشه که با من صمیمیت داری و باز هم دلیل بر این نمیشه که من به خودم اجازه بدم هر سوالی رو ازت بپرسم و بعد ازت دلخور بشم که چرا جوابی ندادی یا پاپی بشم!!
خیلی سعی کردم به خیلی ها توی زندگیم این رو بفهمونم که هر سوالی برای هر کس جایگاهی داره اما نتونستم و بیشتر مواقع مجبور شدم که کلا قطع رابطه کنم.
گرچه گاهی این افراد رو از در هم بیرون کنی از پنجره میان تو.

میگم میخواستی در جواب اینکه میگه اس ام اس میزنی بگی شاید باشه شایدم نه اون وقت دیگه میترکید از فضولی :))

من معمولن با سکوت به کنجکاوی آدمها (فضولها) دامن می زنم و تحریکشون می کنم اما واقعن تا کی میخاییم توی زندگی مردم سرک بکشیم و فضولی کنیم خدا عالمه مایی که دم از مسلمان بودن می زنیم متاسفانه

خاهر بهار پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:56

ای گفتی
ای گفتی



با من همیشه خوش میگذره

من همیشه خوب میگم

آی گفتی

نادی پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:42

سلام
اینقدر با این رفتار مانوس شدیم که زشتی آن را متوجه نمی شویم و به صورت یه فرهنگ درآمده .
چاره اش و سکوت است و یا کوتاه جواب دادن است.

راست میگی نادیا. واقعن شده یه فرهنگ عامه...
جالب اینجاست در مورد زندگی خودشون هم اینقده اجازه ی تجسس به دبگران رو هم می دن

ته تغاری پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 23:47 http://ssmall.blogsky.com/

الان اینجوری گذاشتیت تو خماری خوبش کردی ادم فوضول رو

مرسی گلم. فعلن بدجور خماره

Mr PACT جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:40 http://MisagheTanha.blogsky.com

من میدونم... این همکار حتما واسه یکی انتخابتون کرده ولی نمیدونه چطور بگه بهتون....

نه آقای مهندس ایشون کلن فضولی جز ارکان زندگیشونه .بعله

دریا بیکران جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:38 http://207835438008

خوشحالم که دیروز بهت خوش گذشت ..امیدوارم همیشه خوش باشی .

ممنون دوست خوبم

آمیتریس جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 20:55 http://amitrisashegh.blogsky.com/

متاسفانه دیگه به عادت تبدیل شده و نمیتونیم حریم همدیگه رو حفظ کنیم

متاسفانه آره آمیتریس بد عادتیه.
تبریک می گم که قبول شدی ارشد اونم توی رشت. امیدوارم میزبان خوبی برات باشیم عزیزم

الهام جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 22:19 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
راست میگی واقعا آدم یه وقتایی لای منگنه قرار میگیره و سختش میشه. اما به نظر میرسه گاهی بعضی ادمها برای طرح دوستی ریختن و ایجاد رابطه با دیگران این کارها رو انجام میدن و آگاه نیستن که باعث گارد گرفتن دیگران و دوری بیشتر میشه!!!

درود به شما
کاملن باهات موافقم الهام. تاثیر بدی رو با این شروع دوستی بر ذهن بعضیها می گذارن متاسفانه

یک ذهن پریشان جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 23:19 http://1zehneparishan.blogfa.com

وای وای اینقد بدم میاد از این آدمای فضول . اَه اَه
حالا واقعا خبریه ؟؟؟؟؟؟؟؟
(به جان خودم سطر بالا فقط یه شوخی بود)

ای جانم

My white house شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:34 http://mennomen.mihanblog.com

چراباران جان ؟
راستی چطوری نظر برای دوستت mid day میگذاری؟هیچ جای قالبش بخش نظر ندارد!!
باران جون من بخش کامنت خودت هم چندبارباید رمز بدهیم ،تاحالا امتحان کردی؟
پست برف

گفتننی نیست آسمان
فکر می کنم مشکل از بلاگ اسکای بوده که ازت رمز خاسته که بعضی اوقات این جور مسائل پیش میاد.
الان اگه قالبش رو نگاه کنی می تونی براش نظر بزاری

maede یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 20:48 http://ashiyane-nursing.mihanblog.com/

باران جون من هم از این آدما دور و برم زیــــــــــــاد دارم، چه می شود کرد بعضیا واقعا نگاری ذاتا فضولن...والا

آره اصلن فضولی جز جدا نشدنی شونه مائده اگه نداشته باشن انگاری چیزی گم کردن

عباس ملکشاه جمعه 18 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 13:55 http://T-800.MihanBlog.com

سلام
عجب لینکی در انتهای پستتون آوردید. عشق در هوای جدید. مو بر تنم سیخ شد.

شاید نشه درک کرد این غم بزرگ رو اما با هر بار خوندن هرپست بعد از فوت پدر آقای اسحاقی بغض من هم عجیب می ترکید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد