ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

روز ها ی گرم نفس گیر مرداد

این روز ها بشدت هوا گرمه خصوصن برای منی که مدتها بارون ندیدم و بشدت دلتنگش هستم و اگر بیاد حتمن حتمن حال من خوب میشه.
خداقوت باران بانو
 5 شنبه ی گذشته امتحان شهر رو رد شدم. جناب سرهنگ جان با یکی از مربی ها دعواش میشه و نصف بیشتر ما رو میندازه برای اینکه به مربی ها ثابت کنه که به کارآموزا خوب آموزش نمی دن رانندگی رو ( سرهنگ با وجدان ). من هم همون صبح یه جلسه تمرینی گرفته بودم تو همون شهرک امتحان. جناب سرهنگ با ماشین امتحان و کارآموزای صورت سرخ و پر استرس از کنار مون رد می شد و زیر چشمی یه نگاهی می نداخت تو ماشین رو و یکی یکی کار آموزا رو ناکام میگذاشت.
تمرینم که تموم شد، اسم منو صدا کرد و گفت: تو تازه تمرین کردی، داغی برو تو ماشین که بریم تو شهرک. هر حرکتی می کردم یه احسنت می گفت. سرهنگ احسنت می گفت و پا های من هر بار سست و سست تر میشد. بعد دور دو فرمانه بهم گفت دوبله پارک برو تا از خدمتت مرخص بشم کنار همین پژو. درست روی سرعت گیر بایستی پارک می کردم. لامصب سرعت گیر که نبود کوه بود بقرعان.
در مصرف گاز صرفه جویی کردم و ماشین نزدیک بود بخوره به دیوار و سرهنگ جان ردم کرد. حالا دوباره باید برم یه جلسه تمرین که 23 تومن بدم، یه فیش 1000 تومنی بعلاوه ی 6800 هم به آموزشگاه تقدیم کنم تا دوباره امتحان شهر بدم. اینقده لجم از دست اون مربی که با سرهنگ سر صبحی بحث کرده بود، در اومد که نگو. باعث شد خیلی هامون رد بشیم

ما کودن بودیم یا بچه های الان زیادی می فهمند؟
در جریان هستید که ماکان خاهر زاده ی 6 ساله و خورده ایم علاقه ی زیادی به والیبال/ اینجا/ داره. هر بار که میاد خونه ی ما مشغول والیبال بازی کردن با خاله کوچیک ست. بهش اعتراض می کنم که ماکان جون بیا حداقل یه بوست کنم عزیزم. میاد و سریع میره دنبال بازی.
یه بار بهش گفتم: بزار که بزرگ شدی و والیبالیست معروفی شدی و دعوتت کردن شبکه 3، زنگ میزنم به شبکه و میگم این ماکان کوچیک بود نمی اومد که بوسش کنم.
برگشته بهم میگه: تا اون موقع تو پیر شدی دیگه خاله. لابد میخای بوتاکس کنی؟
جوابت تو حلقم بچه ...

شما هم نظر بدید
این پست خیلی زیباست. من واقعن از خوندن کامنتها روحیه گرفتم.
نظرات 7 + ارسال نظر
Mr PACT دوشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:38 http://pcVpn.blogsky.com

- خسته نباشید

- فک نکنم بچه های دوران قدیم کودن بوده باشن! اینا زیادی میفهمن!

- چه روز سختی کشیده خانم مشاور...



خیلی دیگه زیادی می فهمن

آره بنده ی خدا

maede دوشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 22:10 http://ashiyane-nursing.mihanblog.com

سلاااااام باران جون؛وااااااااااای خیـــــــــــلی گرمه دلم بااااااااارون می خواد
عیب نداره عزیزم؛ این دفعه دیگه ایشالا قبولی
من خاطره ی امتحان شهرمو هیچ وقت فراموش نمی کنم چون خیلی باحال بووووووووود
بچه های الان زیادی می فهمن به ما چه اصلن
ببین داری میای خمام حتما ماکان جونو با خودت بیارا دندونامو تیز کردم وا3 لپاش

منم بارون میخام
قبولی تو امتحان شهر رو میخام
خب تعریف کن خاطره تو دیگه. من اصلن نمی تونم وبت رو باز کنم

حتمن خاستم بیام میارمش

نادی سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:47

سلام
امیدوارم ایندفعه حتما قبول بشی ....
امروزه امکانات آموزشی در دسترس همگان است و رادیو ، تلویزیون هم بی نقش نبوده از طرفی وقتی که بچه های بجای همبازی های هم سال خود بیشتر اوقاتشان با بزرگترها هستند زود بزرگ می شوند و کودکی کمتری دارند.

امیدوارم قبول بشم
باهات موافقم نادیا. فکر کن تمام این پیشرفتها توی مملکت ما کمتر از یک دهه اتفاق افتاده و عجیب هم بچه ها با این امکانات خو گرفتن

admin چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 14:19 http://pam-tr.blogsky.com

بچه های امروزی بچه نیستن باور کنید اژدهان

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 14:52 http://1nicegirl8.blogsky.com/

سرهنگ بد

yalqizada چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:32 http://yalqizada.blpgfa.com

1. یاد 13 سال پیش افتادم. هنوزم وقتی از کنار پارکی که امتحان میدادیم، رد میشم استرس میگیرم.
با پیکان عهد بوق ازمون امتحان میگرفتن که نه دنده ش درست حسابی بود نه پدالهاش!!!!
دفعه 8ام قبول شدم
2.خداحفظش کنه.
بچه های امروز زیادی میفهمن!

شما 17 سالگی گواهینامه میخاستی چیکار آخه؟؟؟؟؟؟؟ خب می موندی الانه امتحان میدادی. خب الان رانندگی هم می کنی؟؟؟؟؟؟
ممنونم عزیزم. بچه های امروزی خیلی دیگه می فهمن. میدونی بعضی اوقات کپی پیست میشن

یک ذهن پریشان پنج‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:05

امیدوارم ایندفعه قبول بشی باران جانم .

واللا ما نرمال بودیم , اینا اصلا یه چیز دیگه ان .

منم امیدوارم قبول بشم اگه قبول نشم و شهریور ماه هم که میدونی بیشتر اوقات بارونیه هوا .بعد اونموقع امتحان دادن سخت میشه
جادوگر که میگن این بچه هان دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد