عروسی

دیشب عروسی یکی از آشنایان رفته بودیم. دیر که رفتیم هیچ، شام که چند تا قاشق بیشتر نخوردم اونم هیچ، حس و حال رقصیدن نداشتم چون مو هام خراب شده بود، بازم اونم هیچ ولی آخه خاننده ها چی پیش خودشون فکر کرده بودن که نعره میزدنو ادعا شون میشد که جز خاننده های تاپن و تالار چی چند دقیقه مونده بود به 12 شب همش می اومد تو گوش اونا میگفت تمومش کنن میخاد درِ تالارو ببنده.
فکر کنید خانواده ها اینهمه هزینه می کنن برای یک جشن عروسی، باید تو 5-4 ساعت مجلس رو سر هم بیارن که مبادا به ام.اکن برنخوره اما جدای از اینها، مهم خوشحالی و رقص دختر پسر های جوونی بود که اون وسط قر می دادند و به اشکال مختلف هنر از خودشون ساطع می کردند. ما که راضی بودیم خدا هم ایشالا ازشون راضی باشه. این خاهرای ما اول که کلی صاحاب مجلس منتشون کرد برن وسط بعد دیگه تا آخر عروسی ما رنگشونو ندیدیم. بنده های خدا اینقده قر انباشته تو کمر داشتن که نگو.
و اما حاشیه های عروسی:
1- سالن غذاخوری خانومها و آقایون دچار تف.کیک جنس.یتی نشده بود.
2- آقای تالارچی منو یاد بادیگارد جنیفر لوپز انداخت.
3- یکی از خاننده ها ادعای شرکت در برنامه ی پر نغز، حرفه ای، معروف، فراگیر و همه چیز تمام نکس پرژن استار رو داشت.
4- هنوزه که هنوزه آهنگ مهدی اسدی تو تمام عروسیها نواخته میشه و طرفدار هم کلی داره.
5- پسرخاله ی عروس خیلی تو دل برو بود البته یکسال بیشتر نداشتا. خیال بد ممنوع.
6- موقع شام فیلمبردار نیومد از تو حلق ملت فیلم بگیره.
7- مادر دوماد خیلی خوشگل شده بود.
8- گانگام استایل چی میگفت اون وسط.
9- چرا بجای کیف عروس شاباشها و کادو هایی که نقدی هستند رو میریزن تو صندوقی که شبیه صندوق انتخ.اباته. اصلن یه کیفی میداد اون قدیما همیشه بخاطر کیف عروس، خاهر و مادر عروس/ داماد میزدن به تیپ و تار هم که کدومشون باید نگهش داره. بقرعان
10- دیگه عرضی ندارم آخه 2 ساعت بیشتر تو عروسی نبودم. ایشالا عروسی مرضیه جبران می کنم



+ چقدر این عروسی رو دوست داشتم.
++ یادش بخیر تازه ویدئو خریده بودیم چقدر تصویری این آهنگ رو نگاه می کردیم.