از راست به چپ// مشکی، صورتی، کپلک
اول قرار بود بریم آتش بس اما ازونجایی که برادرزاده ذلیل هستیم رفتیم شهر موشها. کپلک که حاصل ازدواج کپل خان و نارنجی خانومه، شیرینی این فیلم بود. بچه های توی سالن خیلی دوسش داشتن از بس این موش شکر و نمک رو با هم داشت. موشها اینقده توی این فیلم امکانات داشتن آدم هوس میکرد جای اونا باشه. شهر موشها ازون دسته فیلمهاست که آدم رغبت میکنه 1/5 ساعت بشینه و بی هیچ خیال و نگرانی نگاش کنه. مرضیه برومند انگاری هنوزه که هنوزه بعد 20 سال خوب بچه ها رو میشناسه و این چنین ساده و دلنشین براشون فیلم می سازه. خدا قوت مرضیه برومند نازنین.
بخ بخ شدیم
بیا شیر بخور بزرگ بشی اسمشو نبرشی بیای ما رو بخوری
عاشقش شدم
سوره من عاشقش شدم. الاهی نازشو برم من
من عاشق کپلک شدم! انقدر که اگه واقعی بود با همون صدای گوگولیش، هرجور شده میبردمش پیش خودم با هم زندگی کنیم
عاشق اون صحنه اش بودم که بچه گربهه داشت لیسش میزد و کپلک ترسیده بود و فکر میکرد میخواد بخوردش، بعدش گفت «منو دوسم داری؟ میخوای بوسم کنی؟» یعنی دوست داشتم بگیرم بچلونمش
میدونی کی بجاش حرف میزد؟ دختر آزاده پور مختار که صدای زی زی گولو رو در میاورد.
من عاشقش شدم زویا. اونجا میگفت میخای منو بخوری؟ آخه بابام میگه من خوشمزه ام شیرینم
آقا همه شخصیت ها یه طرف , کپلک یه طرف
من با قسمت گربه ها کمی مشکل داشتم به نظرم برای بچه های کوچیک کمی ترسناک و خشن بود .
راست میگی اسمشو نبر توی اون تاریکی سینما کمی برای بچه ها ترسناک بود
واقعااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!پس واجب شد برم ببینم حتما
به واقعن
حتمن ببین عزیزم
منم با اینکه یکش رو ندیده بودم ولی این قشنگ بود
شهر موشهای یک رو کی ساختن؟ آخه همه هی میگن
من اون زمان همینقدر میدونم خیلی بچه بودم!
...
سال ۱۳۶۴ به کارگردانی سینمایی محمدعلی طالبی و کارگردانی عروسکی مرضیه برومند است. (ویکی پدیا)
...
الان که رفتم ویکی پدیا نگاه کردم فهمیدم اصلا نبودم اون زمان
مدرسه موش ها هم سال 60 از تلویزیون پخش میشده!
آخی هی میگفتن شهر موشهای یک فکر کردم چند سال پیش درستش کردند نگو همون قدیما منظورشونه
آخی آره راست میگی نبودی اصلن