امروز شنبه است و اول هفته و من اولین روز هفته نمی دونم چرا غمگینم؟ دلیل خاصی هم نداره البته اگه ردیف کنم دلایلم رو می بینم تا حالا زیر خروار ها غم زنده بگور نشدم شانس آوردم اما من قانون "هر روز رو برای همون روز زندگی می کنم" رو دارم توی زندگیم اجرا می کنم.
دیروز ساعت 11 بیدار شدم از خاب و نزدیک دو ساعت و خورده های توی جام وول خوردم و فکرای جور و واجور کردم. نهار و صبحانه رو یه جا خوردم با کلی سالاد کاهو که خیلی چسبید. آبجی کوچیکه زرشک پلو درست کرده بود مجلسی. دست پختش خیلی خوبه. اصلن علاقه داره به این کار. قراره این ترم که کاردانی طراحی دوختش رو گرفت، برای کارشناسی صنایع غذایی بخونه. حتمن موفق میشه تو این رشته.
بعد ناهار یه بالش انداختم کف اتاق و فیلم قاضی رو دیدم. فیلم خوبی بود. بعد در موردش بیشتر می نویسم. رابطه ی اون پدر و پسر دایم این تفسیر رو برام داشت که "آدمهای مهم تو زندگیمون وجود دارن اما رابطه های مهم با اون آدمهای مهم نه"
بعد تماشای فیلم هم حاضر شدیم که بریم سر خاک عزیز و دایی و ازون طرف هم بادمجان گرفتم برای شام تا کشک بادمجان درست کنم. جمعه ی خوبی بود باد ملایم تو مسیر جلوی گرمای خورشید رو گرفته بود و حال آدم رو جا می آورد وقتی مو هام توی صورتم می ریختن.
از سال 88 میتونم بگم اصلن تلویزیون ملی نمی بینم. ازینکه دروغ به خوردم بره حالم بد میشه اما در عوضش سعی می کنم خبر ها رو از منابع موثقش دنبال کنم. واقعیتش از اون سال وقتی می دیدم مردم نازنینم له میشن حالم بد میشد وقتی هر روز خبری می شنیدم اما این روزا گویی این له شدن کل دنیا رو برداشته. انگاری تو سال 2015 تمدن معنایی نداره. هر روز که تصاویر مرگ آدمها رو به دلایل مختلف می بینم، بیشتر به این نتیجه میرسم که حیوانات بسیار منطقی تر، با حجب و حیا تر، مهربان تر و ... از ما بشر دو پا هستن.
وا مصیبتا که هنوز یاد نگرفتیم همه ی آدمها حق زندگی دارند ...
* حالم خوبه. خیلی هم خوب. در حال نوشتن پست اتفاق خوبی افتاد که غم از دلم رفت :)
سلااااام به باااااران عزیزم
بالاخره آسمان صاف و آبی خدا هم گاهی گرفته و ابری میشود..
خداروشکر در نهایت ذرات ریز غم و خسته گیت در هوای نوشتن محو شد..
در مورد اتفاقات روز که به شدت دل همه را بدرد میاره به جز سیاستمداران چی بگیم..
حمایت از "ب ش ار" ارزشش بیشتر از جان این همه آواره است!!!!!!
مرسی از انرژ های مثبتت دوست جان
به هر حال بشار اسد و امثالش به درد یک عده ای می خورن که از طریقش بشه خیلی از کار ها رو پیش برد
"آدمهای مهم تو زندگیمون وجود دارن اما رابطه های مهم با اون آدمهای مهم نه"
چه تفسیر خوبی...
نیگاه کن! نوشتن آدمو سبک میکنه کلا! اولش گفتی خوب نیست حالم، تا آخر نوشتن که رسیدی خوب خوب خوب شد حالت
خواستار پرکار تر شدن وبلاگ جهت بهبودی احوالاتون رو دارم
یعنی تو کی اومدی خونه بعدش برام پیام گذاشتی سرباز وطن؟؟؟؟؟؟
شوما لطف دارین ما هم میخاییم پرکار بشیم آخه نوشتن دیگه یادم رفته
من چهارشنبه 17 اومدم خونه
خواهش میکنم ، شکسته نفسی نفرما
الان گویا پادگان هستی حتمن
سلامت باشی رفیق
خوشحالیت مداوم
منم دیشب wild رو دیدم حسش قشنگ بود
مرسی خب فیلم در مورد چی بود؟؟؟؟؟؟