ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

روزانه

امروز شنبه است و اول هفته و من اولین روز هفته نمی دونم چرا غمگینم؟ دلیل خاصی هم نداره البته اگه ردیف کنم دلایلم رو می بینم تا حالا زیر خروار ها غم زنده بگور نشدم شانس آوردم اما من قانون "هر روز رو برای همون روز زندگی می کنم" رو دارم توی زندگیم اجرا می کنم.

دیروز ساعت 11 بیدار شدم از خاب و نزدیک دو ساعت و خورده های توی جام وول خوردم و فکرای جور و واجور کردم. نهار و صبحانه رو یه جا خوردم با کلی سالاد کاهو که خیلی چسبید. آبجی کوچیکه زرشک پلو درست کرده بود مجلسی. دست پختش خیلی خوبه. اصلن علاقه داره به این کار. قراره این ترم که کاردانی طراحی دوختش رو گرفت، برای کارشناسی صنایع غذایی بخونه. حتمن موفق میشه تو این رشته.


بعد ناهار یه بالش انداختم کف اتاق و فیلم قاضی رو دیدم. فیلم خوبی بود. بعد در موردش بیشتر می نویسم. رابطه ی اون پدر و پسر دایم این تفسیر رو برام داشت که "آدمهای مهم تو زندگیمون وجود دارن اما رابطه های مهم با اون آدمهای مهم نه"

بعد تماشای فیلم هم حاضر شدیم که بریم سر خاک عزیز و دایی و ازون طرف هم بادمجان گرفتم برای شام تا کشک بادمجان درست کنم. جمعه ی خوبی بود باد ملایم تو مسیر جلوی گرمای خورشید رو گرفته بود و حال آدم رو جا می آورد وقتی مو هام توی صورتم می ریختن.


از سال 88 میتونم بگم اصلن تلویزیون ملی نمی بینم. ازینکه دروغ به خوردم بره حالم بد میشه اما در عوضش سعی می کنم خبر ها رو از منابع موثقش دنبال کنم. واقعیتش از اون سال وقتی می دیدم مردم نازنینم له میشن حالم بد میشد وقتی هر روز خبری می شنیدم اما این روزا گویی این له شدن کل دنیا رو برداشته. انگاری تو سال 2015 تمدن معنایی نداره. هر روز که تصاویر مرگ آدمها رو به دلایل مختلف می بینم، بیشتر به این نتیجه میرسم که حیوانات بسیار منطقی تر، با حجب و حیا تر، مهربان تر و ... از ما بشر دو پا هستن.

وا مصیبتا که هنوز یاد نگرفتیم همه ی آدمها حق زندگی دارند ...


* حالم خوبه. خیلی هم خوب. در حال نوشتن پست اتفاق خوبی افتاد که غم از دلم رفت :)

نظرات 4 + ارسال نظر
نادی یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:26

سلااااام به باااااران عزیزم

بالاخره آسمان صاف و آبی خدا هم گاهی گرفته و ابری میشود..

خداروشکر در نهایت ذرات ریز غم و خسته گیت در هوای نوشتن محو شد..
در مورد اتفاقات روز که به شدت دل همه را بدرد میاره به جز سیاستمداران چی بگیم..

حمایت از "ب ش ار" ارزشش بیشتر از جان این همه آواره است!!!!!!

مرسی از انرژ های مثبتت دوست جان
به هر حال بشار اسد و امثالش به درد یک عده ای می خورن که از طریقش بشه خیلی از کار ها رو پیش برد

Mr PACT چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 18:10 http://misaghetanha.blogsky.com

"آدمهای مهم تو زندگیمون وجود دارن اما رابطه های مهم با اون آدمهای مهم نه"
چه تفسیر خوبی...

نیگاه کن! نوشتن آدمو سبک میکنه کلا! اولش گفتی خوب نیست حالم، تا آخر نوشتن که رسیدی خوب خوب خوب شد حالت

خواستار پرکار تر شدن وبلاگ جهت بهبودی احوالاتون رو دارم

یعنی تو کی اومدی خونه بعدش برام پیام گذاشتی سرباز وطن؟؟؟؟؟؟
شوما لطف دارین ما هم میخاییم پرکار بشیم آخه نوشتن دیگه یادم رفته

Mr PACT جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 17:23 http://misaghetanha.blogsky.com

من چهارشنبه 17 اومدم خونه
خواهش میکنم ، شکسته نفسی نفرما

الان گویا پادگان هستی حتمن
سلامت باشی رفیق

آری شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 22:20 http://ary-f.blogfa.com

خوشحالیت مداوم
منم دیشب wild رو دیدم حسش قشنگ بود

مرسی خب فیلم در مورد چی بود؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد