اتفاقاتی هست در زندگی که آدم را بالا و پایین می کند. نوسانی به آدم می دهد که تا یک مدت نمی داند چه سرش آمده. در کنار همه ی فعالیتهایی که در روز دارم و خستگی هایش لحظه ای نیست که یاد خواهرم از ذهنم بیرون برود. مثلا دیشب که از خیابان ... رد می شدم دیدم چقدر خاطره داریم اینجا. انگاری یکی چاقویی برداشته و دارد قلبم را ریش ریش می کند. امروز که با دست شمردم دیدم چهار ماه و چند روز است که نیست و من هر روز بی تاب تر می شوم حتا پریروز که تولدم بود یک حس بدی داشتم چون او نبود. همیشه از همه اول تر برایم هدیه می خرید، تبریک می گفت، غذای خوب درست می کرد. حالا دیگر ندارمش ....
داشته هایتان را قدر بدانید که نداشتن بعضی ها یعنی درد. آنکس که از دست داده عزیزی را خوب می فهمد من چه می گویم، خوب...