یک:
هر زمان با برادرزاده ی 2/5 ساله م بازی می کنم لذت می برم از سرزندگی و قدرت یادگیری بالاش. براش هر بار کلی کتاب می خرم و جالبه با اشتیاق زیادی، هم رنگ آمیزی می کنه و هم ارتباط خوبی با شعر های کتابها برقرار می کنه. خیلی دوست دارم خوب هدایت بشه و بتونه انتخاب های درستی توی زندگی داشته باشه. سعی می کنم هر بچه ای که در اطرافم هست با هر رفتار خوبی و مهارتی که داره تشویقش کنم. به هر حال همه ی آدمهای بزرگ تو یه نقطه از زندگی با یه تلنگر و تشویق به کاری ترغیب شدند و تونستن به موفقیت برسن. الغرض اینکه اگه کودکی در اطرافتون دارید وظیفه ی بزرگی روی دوش تون هست که خوب تربیتش کنید توی این جامعه و خوب آموزشش بدید نه اینکه بچه رو با کلاسای مختلف خفه کنید نه، خودتون هم همپاش باشید و علایقش رو شناسایی کنید و ترغیبش کنید و اینکه علایق و راههای نرفته و هدفهای انجام نشده ی خودتون رو تو حلق بچه نچپونید، کمکش کنید خودش باشه، واقعی واقعی نه فقط ویترینی خوش آبو رنگ که هیچوقت خوشحال نیست.
دو:
دارم به این فکر می کنم اولین چیزی که بابک زنجانی و آدمهای اختلاس گرِ مثل اون دزدیدن چی بوده. بالاخره یه شروعی باید داشته باشه اینهمه خلاقیت.شاید از شکلات دزدی یا گوسفند دزدی و ... بوده که به دکل دزدی رسیده. اینها نخبگان مملکتند که با دزدی هاشون از چیزی کم نمیزارن حتا اعتماد مردم رو هم میدزدن بی اونکه ابایی داشته باشن.
سه: