ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

از دو هفته پیش

چند وقت پیش که رفته بودم دندانپزشکی همسر آقای دکتر یه مراجع داشت که دندان شیری ش خراب شده بود و بایستی ایمپلنت می کرد. خیلی برای من جالب بود که این خانوم تا این سن دندان شیری داشت و بعد از خراب شدنش بایستی هزینه می کرد برای ایمپلنت بی اونکه بتونه دندان اصلی داشته باشه و ازش استفاده کنه. می دونید اون روز خیلی فکرم درگیر این موضوع شد که خیلی از ما هم مثل اون دندون شیری اصرار داریم که باید بمونیم جایی که یه تاریخ مصرفی داره یا می دونیم یا می فهمیم یا کمال طلبیم و نیاز نمی بینیم به تغییر و اصرار ما به دونستن و فهمیدن و کامل بودن یه مرحله ما رو عقب می ندازه. کاری رو که باید تو زمان خودش صورت بگیره دیر تر یا زودتر انجام میشه و نتیجه ش هم مطلوب ما نیست و در نهایت برای راضی کردن و آروم کردن خودمون، موقعیت رو درست برداشت می کنیم.کامل بودن و کمال طلبی پدر آدم رو در میاره ازینکه فکر می کنیم داناییم و اشتباه کردن مون گناه نابخشودنی و بزرگیه پس باید راه درست رو بریم و به آزمون و خطا اعتقاد نداریم. ما آدمیم باید خطا کنیم باید یاد بگیریم از موقعیتها از آدمها از اطراف مون. خطا اگه چند بار باشه حماقته اما اگه خطا نکنیم کمال طلبی ما رو از پا در میاره. قرار نیست اون نوافنی که سر منو خوب میکنه سر تو رو هم خوب کنه. 

دو تا کتاب خوب تو دست دارم برای خوندن. بعد تموم شدن میام و در موردش می نویسم. آخ آخ آخ وقتی امروز پست "عباس . م "رو در مورد آخرین کتابش خوندم دلم خواست کتابش رو. نگفتم بهتون به غیر از دو تا کتاب سال بلوا و سمفونی مردگان اون چارتا کتاب ممنوعش رو گیر آوردم و خوندم. 

دِرِساژ رو هم دیدم. چه فیلم خوبی بود. وقت کنم میام در موردش می نویسم اما اینو بگم که فیلم خوش ساختی در مورد نوجوانها بود که در سینمای ایران اصلن به این موضوع به این مهمی پرداخته نمی شه. توی این سالها بیشتر روی بحث خیانت و اعتیاد مانور داده شده متاسفانه.

تعطیلات شرکت هم نزدیکه. دست مسوولین درد نکنه با این اوضاع درآمد و دلار نمیشه پا رو از شهر خودش آدم بزاره بیرون. به هر حال اینهمه زحمت برای کنفیکن کردن ملت کار هر کی نیست که. نماینده ی ما در مجلس آن کسی ست که با کیسه فریزر حاوی مغز کاهو بر روی صندلی آن می نشیند و برای اتفاقات کشور رای میدهد. کلن خدا قوت بده بهشون

هامون عزیز ما

آدمهای شجاع و نترس رو دوست دارم اصلن می پرستمشون. گفته بودم یه تماشاخانه داشتیم هامون (هلال احمر صاحب اصلی این تماشاخانه علاوه بر کرایه ی بیشتر از مدیر این تماشاخانه درخواست درصدی از هر اجرا رو داشته و بعد که مدیر تماشاخانه مخالفت کرده، هلال احمر استشهاد محلی از همسایه ها رو برای شلوغی و ترافیک عنوان کرده و این تماشاخانه رو تعطیل کرده) دوباره جون گرفته یعنی به جای جدید منتقل شده و قراره دوباره تئاتر های خوب خوب توش ببینیم. آقای رضامند (مدیر تماشاخانه) به چالش فکر نکرد دنبال راه حل بود و خوشبختانه پیدا کرد. سالها بعد که با فرزندم (البته اگه داشتم) رفتم هامون تئاتر ببینم بهش میگم قدردان اینجا باش داستانهای زیاد داشته این تماشاخانه، توی این مملکت پولدار سهم ما همین تماشاخانه ی خصوصی بود. فرزندم این هامونه رشت ماست.

تیرماه که بسلامتی گذشت و طبق وعده ی کتابخونی، لای کتاب باز نشد که نشد اما دیروز که دنبال یه کتاب موسیقی بودم دیدم طرح کتابه و تا 15% تخفیف داره دو تا کتاب خریدم (قمارباز داستایوفسکی با ترجمه ی جلال آل احمد و ساعت شوم مارکز با ترجمه احمد گلشیری) امروز تو سرویس شروع کردم به خوندن قمارباز

واقعیت داره که حماقت آدمها انتها نداره