ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.
ذهن زیبا

ذهن زیبا

قد وقواره آدمى به اندازه محیطی میشود که در آن رشد می کند! راه های نرفته بروید.کارای نکرده بکنید.آوازهاى نخوانده بخوانید.جاهای ندیده ببینید.توى یک برکه نه نمانید.

سال نو مبارک

سال 97با همه ی سختی وگرونی و بدقولی و دلتنگی و اتفاقات ریز و درشتش تموم شد.

آدمها معمولن دو بار در سال خودشونو الک می کنن یکی روز تولد و یکی یه روز قبل سال جدید (حداقل من اینطوریم). 97 از نظر شخصی برای من سال خوبی بود. تئاتر های خوب زیاد دیدم، کنسرتهای خیلی خوب زیاد رفتم. کتابهای خیلی خوب زیاد خوندم.سینما رفتم، کلاس رفتم. همدان که سالها آرزو داشتم برم رو رفتم.در کل میتونم بگم سال پر از کنار گذاشتن احتیاط و پر ریسکی برای من محتاط بود. ازینکه رشد کردم و یاد گرفتم خوشحالم. امیدوارم سال 98 رو پر انرژی تر و با انگیزه تر و شاد تر و فعال تر و خوشحال تر سپری کنم.

برای تک تک شما آرزوی

آرامش

سلامتی

صلح با خود

مهربانی

رنگ و نور

انگیزه

آرزومندم

اگر غمی دارید اگر عزیزی از دست دادید اگر مشکلی هست بسلامت ازش عبور کنید. دعاگوی شما هستم.

بهترین حال رو براتون خواهانم.

هر جا هستید

با هر کسی هستید

امیدوارم امسال یاد بگیریم فارغ از جنسیت، مذهب، نژاد و ...

آدم باشیم

با هم مهربان تر باشیم.

دل بخشش داشته باشیم.

دست همدیگه رو بگیریم.

قلب همدیگه رو بدست بیاریم بجای اینکه بشکنیم

پاستیل بخوریم چون جویدنش با عث میشه حواسمون بره سمت جویدنش و کمی ذهنمون آروم تر بشه

وقتی رفتیم طبیعت ازش یاد بگیریم بخشش و بخشیدن و مهربانی رو

برای خودمون گل بخریم چون لایقش هستیم قشنگی رو ببینیم

موسیقی خوب گوش بدیم چون حق گوشامونه که خوبها رو بشنوه

حرفهای خوب خوب به خودمون بزنیم چون لیاقتش روداریم

عطر خوشبو بزنیم. رنگهای شاد استفاده کنیم.

در نهایت اینکه تا زنده ایم زندگی کنیم

سال نو تون خیلی مبارک


بدون تاریخ بدون امضای تلخ

دیروز هوا محشر بود. گفتم از یکشنبه دیگه هوا سرد میشه پس امروز رو برم پیاده روی. بعد از کار یکساعت رفتم پیاده روی. اومدم خونه دیدم خونه زیرو رویه برای خونه تکونی. سرم گیج میرفت احساس می کردم هر آن میخورم زمین اما با اون حال با خواهرم کل خونه رو تمیز کردیم. امروز که اومدم سر کار تمام بدنم درد میکنه دارم می میرم اما ارزشش رو داشت خونه رو تمیز دیدم. نزدیک سه هفته بودفرش نداشتیم بخاطر همین من دوبار مریض شدم از بس خونه سرد بود. منم عادت دارم فیلم رو روی زمین نگاه می کنم کنار بخاری پامو دراز می کنم. خیالم راحت شد امروز میرم خونه و تمیزه و می تونم به کار های عقب مانده خودم برسم.

شرکت یه سری وسیله بعنوان بن خوراک بهمون داده من اینقدر نبردم خونه موند انبار شد حالا امروز کلی وسیله دارم باید ببرم با خودم. اصلن هم دوست ندارم راننده مون برام بیاره دم در خونه مون. از بس ازش بدم میاد اینقدر بی تربیته که جواب سلام آدم رو نمیده. اگه محل کارم دور نبود آژانس می گرفتم ولی چون دوره باید کلی کرایه آژانس بدم. امروز مجبوری باید تحملش کنم .ایشششششش

جمعه فیلم بدون تاریخ بدون امضا رو دیدم. من بازی امیر آقایی رو خیلی دوست دارم برای همون این فیلم رو دیدم. خیلی خیلی فیلم تلخی بود. چقدر داستان این فیلم واقعی بود اما پایان فیلم دکتر نریمان خیلی بهتر می تونست به خونواده امیر کمک کنه تا فقیر تر زندگی نکنند. این رفتار دکتر نریمان توجیهی خوبی برای زیر سوال بردن خودش و اعتبارش و بالابردن پدر امیر پیش مادرش نداشت بنظرم. نمی دونم که مرد ها چی دنیایی دارن همونطور که اونها از دنیای ما سر در نمیارن. والا